میثم سعادت-گروه سیاسی
روز پنجشنبه دفتر حزب اتحاد ملت میزبان دو نفر از مبارزان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بود. انقلابیونی که از ابتدای انقلاب تا امروز بیشتر از رقیبان سیاسی خود، به وجه جمهوریت نظام توجه کرده بودند و این بار نیز برای تببین همین مفهوم جمهوری اسلامی، گردهم آمده بودند.
به گزارش خبرنگار جهان اقتصاد، درمیان مستمعین سخنرانی نیز چهرههای مشهور کم نبودند. از علی شکوریراد و محمد نعیمیپور، چهرههای سرشناس حزب اتحاد تا فیضالله عرب سرخی و مریم قدس و البته اصلاحطلبان جوانی مثل علیاعطا.
محسن آرمین در این نشست تاکید کرد اندیشه سیاسی دینی مستقیم و بلاواسطه از متن مقدس نیست و عوامل مختلفی دست به دست هم میدهد و برداشت ما را میسازد، به طور کلی اندیشه سیاسی اندیشهای تاریخ مند است. متن مقدس در تجربه تاریخی و مواجهه مسلمانان با دستاوردهای معرفتی بشر، عقل و ساختار قدرت در اندیشه سیاسی تاثیر دارد.
وی ادامه داد: بخش مهمی از اندیشه سیاسی در مواجهه با قدرت سیاسی شکل گرفته است. این اندیشه تاریخمند است و منظومهای بشری است که میتواند تغییر کند کما اینکه تا بحال نیز چنین بوده است. تجربه علمی امام در رهبری انقلاب و قبل از آن باعث شد نظریه ولایت فقیه ایشان تغییراتی بکند. بنابراین باید بحث را باز بگذاریم و فکر نکنیم غیر قابل تغییر است. اندیشهای بشری است و تقدسی هم در آن وجود ندارد. در این میان برخی در قرنهای ششم و هفتم مانده اند و یکباره به این دوران پرتاب شدهاند.
وی ادامه داد: گفتمان جمهوریت یک گفتمان مستقل از استبداد و لیبرالیسم است. مولفههای اساسی گفتمان جمهوریت سرشت اجتماعی انسان (هویت انسان در جامعه به عنوان شهروند شکل میگیرد)، مسئولیت اخلاقی و مدنی، خیر عمومی (در گفتمان جمهوری بسیار مهم است اما لیبرالیسم جنبههای فردی آزادی را بها میدهد)، عدالت و آزادی که بر آمده از سرشت اجتماعی انسان است.
آرمین سپس گفت: در گفتمان جمهوریت کسی که مرتکب فساد و اختلاس میشود شهروند نیست. چون شهروند نسبت به مصلحت عمومی مسئول است. گفتمان جمهوریت در کنار آزادیهای فردی مصالح و نگرشی کلگرایانه هم دارد. جمهوری بر اساس برابری مردم، مشارکت همگانی، آزادیهای عمومی و خصوصی شکل میگیرد. یکی از لوازم جمهوری حاکمیت قانون است.
وی افزود: نقلهایی از او هست که در پاسخ این سوال که اسلام چه کسی باید پیاده شود میگفت وقتی میگوییم جمهوری اسلامی معلوم است چه اسلامی. امام (ره) خلافت اسلامی را هم نپذیرفت. در این میان این پرسش هم مطرح میشود جمهوری اسلامی ترکیب اضافی است یا ترکیب وصفی؟ به نظر میرسد ترکیبی وصفی بوده یعنی جمهوریت موصوف و اسلامیت صفت است.
آرمین تصریح کرد: عناصر و مولفههای ضروری برای جمهوریت را میتوان مشخص کرد. اما در مورد اسلامیت هم میتوان چنین گفت. دیدیم اسلام عرضِ عریضی است. در حوزه عبادات اختلاف کم است اما در حوزه اجتماع و عمومی تفاوتها زیاد است. در حوزه اندیشه سیاسی الگوهای روشن و مورد اتفاقی نداریم. در حوزه فلسفه سیاسی در اندیشه اسلامی چندان پیشرفت نکردهایم و با حوزه جامعه و سیاست تسری پیدا نکرده است. علت روشن است. دلیلش این است که اندیشه اسلامی به حوزه فقها سپرده شده است.
وی ادامه داد: اگر اسلامیت صفت جمهوریت است نمیتواند مغایرت ذاتی با موصوف داشته باشد. لذا باید قرائتی از اسلام داشته باشیم که با جمهوریت سازگار باشد. چنین قرائتی قابلیت این را داشته باشد که وصف جمهوریت باشد. قرائتی که نسبتی با جمهوریت ندارد باید کنار بگذاریم.
آرمین در بخش دیگری از این سخنرانی گفت: ما نظریه ولایت فقیه را به عنوان نماد اسلامیت نظام پذیرفتیم اگر قرائتی مغایر با جمهوریت باشد پذیدفته نیست. جمهوریت میگوید چگونه باید حکومت کرد نظریه ولایت فقیه میگوید چه کسی باید حکومت کند. پس باید به پرسشی که وجه جمهوریت دارد توجه کنیم. احزاب، پارلمان و دیگر ساختارها چگونگی حکومت کردن را از نگاه جمهوریت تبیین کرده است. در نظریات حکومتی نکتهای وجود دارد. برخی دولت را مالک میدانند. برخی دیگر آن را امین و برخی مدیر میداند. نظریات امثال آقای مومن و مصباح دولت را مالک میداند. این دیدگاه مصلحت را هم تشخیص میدهد. امام میگفت دولت امانتدار است. منتظری میگفت دولت مدیر است. به هر حال امین یا مدیر بودن دولت با جمهوریت تطابق دارد. در غیر این صورت با موصوف سازگار نیست.
این فعال سیاسی اظهار کرد: در خبرگان بحث میشود حاکمیت ملی به چه معنا است. برخی میگفتند فقیه مظهر حاکمیت ملی است. حتی بنیصدر میگوید که فقیه متصدی امر ولایت است و حاکیمت ملت با او است. مرحوم بهشتی میگفت حق حاکمیت ملی مربوط به مناسبات داخلی است و به این معنا است که ملت در رابطه با ملل دیگر حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند. فقیه در طریق اجرای این حق حاکمیت است. این را قوا میتوانند اجرا کنند. با این مساله در خبرگان مخالفت میشود. کیاست بهشتی این است که پیشنهاد جدیدی در جلسه بعدی میآورد. میگوید انسان این حق انتخاب را در شناخت شرع و قانون و غیره دارد و به اولی رای میدهند.
سروش محلاتی، سخنران دیگر این نشست نیز درباره مفهوم جمهوری اسلامی گفت سوال است که این دو آیا ترکیب دو عنصر مستقل است که کنار هم قرار میگیرد و قرار است سازگاری میان آنها ایجاد کنیم؟ این یک تصور است. تصور دیگر آن است که یکی اصل است و دیگری تابع و فرع است. یا همان تعبیری که شهید مطهری هنگام رفراندوم جمهوری اسلامی در باب شکل و مضمون ارائه میداد و یا بالعکس در هیچ نظامی که جمهوریت است اصل دین نیست و چون مردم به نظامی اسلامی رای دادند ما اسلام را ضمیمه میکنیم.
محلاتی در این باب افزود: یا گفته میشود در متن اسلام جمهوریت وجود دارد یعنی تشکیل نظام براساس خواست نظام. در واقع یا نظام ما اسلامی هست یا نیست. در این باب دیدگاههای مختلفی وجود دارد. من مجموعه این دیدگاهها را در دو دیدگاه خلاصه میکنم و میخواهم نشان دهم دیدگاهی که تشکیل دهنده نظام بوده کدام بوده و الآن کدام وجود دارد. اگر تغیری اتفاق افتاده به کدام سمت و سو است و ما امروز با کدام چالشها روبه رو هستیم.
وی تصریح کرد: دیدگاه اول دیدگاه جمهوریت و اسلامیت را یک رتبه عرضی تعریف میکند. اسلامی بودن نظام موکول به جمهوریت آن نیست. نظامی داریم که رای و نظر مردم آسیبی به اسلامی بودن نظام نمیزند. اما در عین حال ممکن است نظام هم اسلامی و هم جمهوری باشد. اما میگویند نیاید تصور کنیم که کنار رفتن جمهوریت آسیبی به نظام وارد میکند چون اصل بر اسلام است دغدغه ما اسلامی بودن است.
محلاتی افزود: دیدگاه دوم میگوید تأثیر رای مردم در متن اسلام وجود دارد و ترکیبی در اسلام و جمهوری نیست و نظام اسلامی همان جمهوریت و جمهوریت همان اسلامیت است.
محلاتی همچنین با اشاره به کتاب الولایت اسلامیه که کتابی سه جلدی از آیت الله مومن عضو شورای نگهبان است گفت: سه شبهه در مورد جمهوری اسلامی مطرح میشود. او میگوید مردم تحت ولایت هستند خودشان مبراعلیه هستند پس نظام ولایت فقیه صلاحیت مردم بر خودشان را نفی میکند در حالی که نظام جمهوری صلاحیت مردم در این امر را تایید میکند.
وی افزود: این بحث را کسی مطرح میکند که سی و پنج سال است عضو شورای نگهبان و حافظ قانون اساسی است. ایشان میگویند فکر میکنید در جمهوری اسلامی جمهوریت از آن سنخ است که مردم در اداره کشور دارای حق و نظری باشند نیست. ایشان میگویند نظر امام (ره) هم همین است.
محلاتی در ادامه این سخنرانی گفت: در همین کتاب سوال پیش میآید که اگر امام(ره) مخالف بود چرا اصرار کرد رفراندوم برگزار شود؟ چون از لحاظ سیاسی قابل استفاده بود و مردم در دنیا نگویند شما به زور کشور را اداره میکنید. در ادامه این کتاب آمده اگر مردم نمیآمدند هم نظام دارای مشروعیت بود اما اگر نمیآمدند کار در دنیا سخت بود.
محلاتی با اشاره به دیدگاه دومی که مطرح کرده بود گفت: در دیدگاه دوم نظام اسلامی نمیتواند یعنی جایز نیست به لحاظ حقوقی و مشروعیت ایجاد شود. بر این اساس مسئله رأی و حضور مردم پایه اسلامیت نظام هم هست. نه اینکه یکی از این دو رکن میماند و رکن بعدی از بین میرود . بلکه جمهوریت با اسلامیت است. کسانی بر سر کار میآیند که با رای مردم هستند.
محلاتی گفت: یکی از بحثهایی که طرح میشد این بود که نظام بر اساس خواست مردم شکل گرفته است. اصل ۵ قانون اساسی در سال ۱۳۵۸ را خود آقای بهشتی نوشته است و با دفاع ایشان این اصل رای آورد.
تعبیر شهید بهشتی این است که فرد باید فقیه عالم با تقوا باشد و اکثریت مردم او را شناخته و پذیرفته باشند. بعد اضافه کردند که اصلا راه دیگری برای تصدی ولی فقیه وجود ندارد. یعنی کسی نمیتواند تحت عنوان فقیه عالم با تقوا و شجاع و مدیر و مدبر خودش را به مردم تحمیل کند بلکه این مردم هستند که باید او را پذیرفته باشند.
وی خاطر نشان کرد : سال ۵۸ مطرح شد که تجدید نظر در قانون اساسی ممکن است ولی بلافاصله بعضی علما گفتند ما باید برخی اصول را استثنا کنیم. آقای بهشتی گفتند این امر استثناء بردار نیست. ایشان فرمودند همان مردمی که به ما رای دادند فردا میتوانند به شخص دیگری رای داده و همانی که به این قانون اساسی رای داده به قانون دیگری رأی دهد. همین مبنایی که امروز به ما این حق را میدهد به نسل آینده هم حق میدهد. این سخنی است که آن روز امام(ره) در بهشت زهرا(س) گفتند که چرا فرزندان تابع نظر پدران باشند.