شنبه 01 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 53431 14:02 1395/11/16
توهین به یکدیگر از باب افشاگری و امر به معروف قابل توجیه نیست/ عده ای به انسداد رسیدند و به یکدیگر اهانت می کنند

توهین به یکدیگر از باب افشاگری و امر به معروف قابل توجیه نیست/ عده ای به انسداد رسیدند و به یکدیگر اهانت می کنند

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
توهین به یکدیگر از باب افشاگری و امر به معروف قابل توجیه نیست/ عده ای به انسداد رسیدند و به یکدیگر اهانت می کنند

توهین به یکدیگر از باب افشاگری و امر به معروف قابل توجیه نیست/ عده ای به انسداد رسیدند و به یکدیگر اهانت می کنند

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) نوشت: عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب عدم تمرین و فرهنگ برای تعامل و رسیدن به انسداد را از عوامل روا داشتن توهین ها و تهمت ها به یکدیگر دانست و خطاب به ناسزاگویان و کسانی که تهمت به گروه یا فردی می زنند، گفت: کسانی که اهانت می کنند، این کار را از چه بابی انجام می دهند؟! از باب امر به معروف و نهی از منکر یا از باب افشاگری؟! اگر از باب افشاگری است، باید گفت که کسی حق ندارد در مورد کسی افشاگری کند و اگر به عنوان امر به معروف و نهی از منکر است، صریحاً گفته شده که امر به معروف و نهی از منکر زمانی واجب و جایز است که در شخص تاثیر دارد، حال آیا با اهانت و توهین می توانیم در شخصی تاثیرگذار باشیم!؟

او اظهار کرد: ائمه و اهل بیت(ع) توهین و تهمت به شخصی که در قید حیات نیست تا از خود دفاع کند را همواره محکوم و تأکید کردند که به جای تهمت ها و توهین ها برای یکدیگر دعا کنید.

درست تربیت نشدیم

حجت الاسلام و المسلمین حمیدرضا شریعتمداری در گفت و گو با شفقنا، درباره علل توهین و تهمت افراد یا گروه ها به یکدیگر و محکومیت این رذیله اخلاقی در قرآن و روایات گفت: به دو دلیل افراد به یکدیگر اهانت و توهین می کنند، دلیل اول، نبود تربیت لازم است بدین معنا که ما به منظور کنار آمدن با یکدیگر و تعامل با هم درست تربیت نشدیم، این امر نیازمند ممارست است، یعنی ما مجموعه ای از مسایل را می شنویم و می دانیم، ولی هیچ نوع ممارست عملی برای جا انداختن این مسایل نمی بینیم و این خلاء مهمی است.

تمرین تعامل با یکدیگر نکردیم و به توهین و اهانت روی آوردیم

او افزود: یکی از موضوعاتی که در سطح بندی به نظر من در مرتبه بالاتری از اهانت قرار دارد، این است که چرا جریان های تکفیری این چنین می کنند، چرا یک عده از آیات قرآن و حدیث، برداشت های این چنینی می کنند، آیا واقعا این امر به متن و آموزه های دینی، اخلاقی و فقهی برمی گردد یا به این مساله برمی گردد که انسان ها همواره در یک فضاهای خاص و محدودی زندگی کردند و دنیا را در همان اندازه، فضا و چارچوب محدود دیدند و حال که دنیای بزرگتری پیش روی آنها باز شده و به حکومت رسیدند، می خواهند همه مسایل و مشکلات مردم را به یکباره حل کنند؛ از سوی دیگر در گذشته یک روحانی با مردم در ارتباط بود و یکسری از مشکلات محلی مذهبی یا غیر مذهبی را حل می کرد، اما حال که در رآس حکومت قرار گرفته با دسته بندی مختلف انسان ها با گرایش های متفاوت مواجه شده و می بیند که عده ای از افراد مثل او فکر نمی کنند، در چنین موقعیتی طبیعتا و قطعا باید افرادی که هم فکر نیستند را تحمل و با آنها تعامل کرد، اما وقتی در این زمینه تمرینی نکردیم و به درستی تربیت نشدیم، نمی توانیم راهی پیش ببریم.

او با بیان اینکه برای برقرار ارتباط با دیگران، نیازمند تربیت و آموختن این امر مهم هستیم، گفت: زمانی که در یک محیط شیعی زندگی می کنیم و اصلا این اصل برای ما مطرح نبوده که باید در کنار ادیان دیگر مانند سنی ها، ارمنی ها، کلیمی ها یا رزتشتی ها زندگی کنیم و تعامل و ارتباط داشته باشیم چرا که هیچ گاه نیاموختیم؛ اینکه نیاموختیم به این معنا نیست که ضرورت ارتباط با ادیان به گوشمان نخورده باشد بلکه بدین معناست که برای این امر پرورش و تربیت لازم را پیدا نکردیم و نمی دانیم با دیگرانی که با ما از لحاظ قومیتی، مذهبی و جهات دیگر فرق دارند، چگونه تعامل داشته باشیم.

عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: لازم است حق و حقوق افراد حتی اگر از دین دیگری باشند را محترم بشماریم، ممکن است آنها کسی را انتخاب کنند که ما نمی خواهیم و نمی پسندیم و با خط کشی های ما نمی سازد، باید با آنها تعامل کنیم، اینکه نمی توانیم این تفاوت ها را بپذیریم به این دلیل است که این فرهنگ تعامل با دیگران را در خود نهادینه نکردیم، این مساله تنها مشکل ما نیست بلکه مشکل مسلمانان و بسیاری از ملت ها و کشورها دیگر هم هست حتی کشورهای پیشرفته بسیار زودتر از ما به فکر این مساله افتادند و در حال علاج آن هستند، نمونه این کشورها، آلمان است که بسیار در این زمینه خوب پیش رفته و به خوبی در این کشور فرهنگ سازی شده به گونه ای که به مذهب شهروندان مسلمان آلمانی احترام گذاشته می شود و در عین حال به آنها آموخته شده که اول هویت آلمانی و سپس هویت دینی خاص خودشان را دارند.

احساس تنزل افراد، موجب بروز توهین و تهمت می شود

او نسبت به کاهش میزان تعامل و تحمل با نظرات مختلف در کشور انتقاد و اظهار کرد: عده ای در کشور تازه به قدرت رسیدند و به تازگی با عناوینی چون حقوق شهروندی، حقوق زنان و حقوق کودکان کار مواجه شدند لذا مدام احساس می کنند که در حال تنزل و بها دادن به دیگران و دست کشی از عقاید خود هستند این در حالی است که پیش از این در کنج ذهن این افراد این مساله وجود داشته که اگر به حکومت دست یابند در زمینه های مختلف چه تغییرات و رویکردهای جدیدی را به ثمر خواهند نشاند لذا اکنون با واقعیت هایی روبه رو شدیم که نه می توانیم با آنها درگیر شویم و نه می توانیم آنها را از بین ببریم.

عده ای به انسداد رسیدند و به یکدیگر اهانت می کنند

شریعتمداری به عامل دیگری که منجر به تهمت و توهین افراد به یکدیگر می شود اشاره و تصریح کرد: تجربه ها به عده ای نشان داده که باید راه تعامل و تحمل را پیش بگیرند، اما عده ای به یک بن بستی رسیدند که از این بن بست نمی توانند بیرون بیایند و شروع می کنند به اهانت کردن به یکدیگر لذا بسیاری از ما به یک نوع انسدادی رسیدیم و بسیاری از باورها و ذهنیت هایی که داشتیم به جایی نرسیده است، انسانی که به بن بست رسیده، ناسزا گفتن را شروع می کند و حتی اگر نتواند به دیگری ناسزا بگوید، گاهی به خودش ناسزا می گوید.

عده ای براساس برداشت از نصوص و آیات به خود اجازه توهین به دیگران را می دهند!

او به عامل سومی که منجر به توهین و تهمت افراد به یکدیگر می شود، اشاره و اظهار کرد: متاسفانه اقلیتی براساس برداشت هایی از برخی از نصوص، آیات و روایات احساس می کنند که اگر کسی آنگونه که ما می خواهیم نیست و در میان عده ای نفوذ کلمه پیدا کرده، ما شرعا و اخلاقا حق داریم و از طرف خداوند اجازه داریم که این افراد را متهم به مواردی کنیم که می دانیم اهل آنها نیستند لذا با آنان با زبان ناسزا سخن می گوییم و گمان می کنیم که کاملا اقدام مشروعی را انجام دادیم، اما در حقیقت به این دلیل که نمی توانیم با آنها به طور طبیعی مقابله کنیم و نمی توانیم با آنها بحث علمی و جدل کنیم، در نتیجه به آنها تهمت و نسبت ناروا می زنیم، آنها را متهم به مسایلی می کنیم که مردم از آن مسایل دوری می کنند و در مردم نفرت ایجاد می کند؛ متاسفانه در حال حاضر عده ای در حال توسعه این رویکرد به مخالفان سیاسی خود هستند، این نوع تهمت ها و ناسزاها ابتدا نسبت به کسانی روا می شد که رسما دشمن ما هستند، اما اکنون رسیده به کسانی که کلیت نظام ما را برعهده دارند.

او ادامه داد: در حال حاضر اگر شخص و جناح یا کاندیدای انتخابات فلان گروه را قبول نداشته باشید، موجی از اهانت ها و تهمت ها به سمت شما سرازیر می شود، متاسفانه برخی تصور می کنند که عامل سیاسی و مخالفت سیاسی یک توجیه و مستمسکی قانونی، شرعی و اخلاقی است برای اینکه شخصی را درست یا نادرست متهم کنیم این در حالی است که تعالیم اسلامی می گوید که شما حتی درخصوص دشمن خودت هم حق ندارید که مخالفت ها و خلاف های او را علنی و آشکار کنید. در خصوص مومنان آیه صریح قرآن است و خداوند می فرماید، کارهای زشت و خلافی که یک مومن انجام داده حتی اگر فاش شود هم حق نداریم آن را تعییر و تفسیر کنیم و آن را به عنوان یک عار و ننگ مطرح کنیم، این شخص را سرزنش کنیم و حتی در ذهن خودمان بگوییم که فلانی چه انسان ضعیف الایمانی بود؛ در روایات آمده که اگر کسی، مومنی را به خاطر گناهی که کرده، سرزنش کند، نمی میرد مگر اینکه خودش هم مرتکب آن گناه شود. در روایت دیگری نیز آمده که اگر مومنی، مومن دیگری را به خاطر گناهی که کرده، ملامت کند، خدا این مومن را از عنایت و ولایت خود خارج می کند و شیطان هم او را در ولایت خویش نمی پذیرد.

عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: همه ما در معرض لغزش هستیم و ممکن است در موقعیت های مختلف دچار لغزش شویم لذا حق نداریم فردی را به خاطر لغزشی که داشته حتی ملامت کنیم چه برسد به اینکه چنین کاری را نکرده باشد و بنا بر منفعت خود آن را منتشر کنیم؛ در این میان اگر با الفاظ بد و اهانت آمیز صحبت کنیم، گناهی بر گناه پیشین افزودیم.

ناسزاگویان از چه بابی استفاده می کنند؟!

او با تلنگری خطاب به ناسزاگویان گفت: کسانی که اهانت می کنند، این کار را از چه بابی انجام می دهند؟! از باب امر به معروف و نهی از منکر یا از باب افشاگری؟! اگر از باب افشاگری است، باید گفت که کسی حق ندارد در مورد کسی افشاگری کند و اگر به عنوان امر به معروف و نهی از منکر است، صریحاً گفته شده که امر به معروف و نهی از منکر زمانی واجب و جایز است که در شخص تاثیر دارد، حال آیا با اهانت و توهین می توانیم در شخصی تاثیرگذار باشیم!؟

او در مورد توهین و تهمت عده ای به کسانی که در قید حیات نیستند تا از خود دفاع کنند، گفت: غیبت را از بسیاری از گناهان بزرگتر می دانیم و یکی از دلایل آن، این است که فردی که در مورد آن غیبت می شود، نیست که از خودش دفاع کند؛ اصلی در قالب روایت و آموزه وجود دارد که عده ای از آن آگاه نیستند، در روایت دینی آمده «اذکروا موتاکم بالخیر؛ پشت سر مردگان به خوبی و نیکی صحبت کنید» طبیعتا همه ما و حتی کسانی که از دنیا رفته اند، در این دنیا کار خلافی انجام داده اند، اما براساس روایت وقتی فردی از دنیا رفت، دیگر بدی های او را نگویید و از او به نیکی یاد کنید. در روایت معروفی هست که امیرالمومنین علی(ع) خبر دار شدن که عده ای که از یاران نزدیک حضرت هم بودند، به لشکر معاویه ناسزا گفتن و لعن کردند؛ در این هنگام امام فرمودند، من نمی پسندم که شما اهل ناسزا گفتن باشید. به جای ناسزاگویی اشکالات آنها را بگویید.

او افزود: این سنت در میان مردم ما بوده که وقتی کسی از دنیا می رفت، دعایی برای فرد از دنیا رفته می کردند، دعایی با این تعبیر که خدایا ما بر عیب ها و خلاف های او چشم می بندیم، تو هم از گناهان و اشتباهات آنها چشم بپوش. اگر بخواهیم در این مورد به سیره ائمه هم رجوع کنیم، روایات و تاریخ نشان می دهد که ائمه ما نسبت به سران مخالفین خود چه در زمان حیات و چه بعد از آن، چگونه حرف می زدند؟ آیا در هر مجلسی در مورد آنها بدگویی می کردند؟ خیر! این مسایل در سیره ائمه اطهار نبوده است؛ کسانی که فکر می کنند در سیره ائمه ما لعن بوده، پاسخ بدهند که چطور می شود که امام صادق(ع) مقدسات اهل سنت را مورد توهین قرار دهند و در عین حال چهار هزار شاگر و راوی داشته باشند که بسیاری از آنها شیعه نبودند؟! محبوبیتی که ائمه ما در نزد اهل سنت دارند، بدین معناست که ائمه توهین های خود به اهل سنت را مخفی می کردند؟! یا اینکه ائمه اهل توهین، اهانت و ناسزا بودند ولی گروه مقابل از این ناسزاها چشم پوشی می کردند و به رغم وجود چنین مساله ای نسبت به ائمه اظهار علاقه می کردند؟!

قطعا سیره ائمه ما بر مبنای توهین، ناسزا و تهمت نبوده است بنابراین اینگونه برخوردها هیچ پایه و اساسی ندارد.

علما محافظه کار شدند

درک علت سکوت برخی از بزرگان دین سخت است

شریعتمداری در پاسخ به اینکه اگر علما و روحانیون نسبت به توهین کردن افراد به یکدیگر آگاه شوند باید چه واکنشی از خود نشان دهند؟ گفت: ابتدا مساله مهم این است که دامن علمای ما از اینگونه مسایل مبرّا باشد که خوشبختانه تا حد زیادی دامن علمای ما از اینگونه مسایل مبرّاست و در این زمینه یک سیره عملی وجود دارد، اما اینکه در برخی از موارد علمای و بزرگان ما کلیت ها را بیان می کنند و به جزئیات، موارد و مصادیق ورود نمی کنند، اقتضای موقعیت یا نوعی محافظه کاری است که همیشه در طول تاریخ در میان علمای شیعه بوده است؛ اما من هم به شما حق می دهم که در بعضی از موارد مانند وقتی که مداحی گفت، امام حسین(ع) هم ناسزا می گفت! که این جمله اهانت و جسارت آشکاری به امام حسین(ع) و تئوریزه کردن خشونت به نام دین و اهل بیت(ع) است، درک علت سکوت برخی از بزرگان دین بسیار سخت است، در این مورد و موارد مشابه شاید بزرگان دین خبر ندارند و نسبت به چنین صحبت هایی آگاه نیستند که البته این هم یک نقطه ضعف است ولی بهتر از این است که بدانند و سکوت کنند.

همچنین یک محافظه کاری تاریخی در میان علمای ما وجود دارد که این محافظه کاری بعد از انقلاب تشدید شده چرا که تندروی هایی در مقابل آنها وجود دارند که با کوچکترین مشی بر خلاف آنها، هیچ حریمی را رعایت نمی کنند و شاهد بودیم که زمانی کسانی جلوی بیت فلان مرجع جمع شدند و شعار دادند که «مرجع تقلید ما، بصیرت بصیرت» طبیعتا در مقابل چنین افرادی که به هیچ حریمی قائل نیستند و هیچ مرزی را رعایت نمی کنند، محافظه کاری تقویت می شود.

شفقنا



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |