محمد مهدی میثمی
m.meisami@jahaneghtesad.com
اعضای اوپک برای نخستین بار پس از سقوط فاجعه بار بهای نفت، در نهایت بر سر تثبیت تولید به توافق رسیدند. با این حال بر اساس نوع نگاه ما، این توافق میتواند بازگشت کشورهای اصلی تولید کنندهی نفت به جایگاه اصلیشان یا سندی بر ضعیف شدن این کشورها باشد. افزایش بهای نفت به مرز ۵۰ دلار یعنی رقمی حدودا دو برابر نسبت به ماه ژانویه آن هم در شرایطی که عربستان برای حمایت از بازار حاضر به پذیرش کاهش تولیدش شد عجیب به نظر نمیرسد. اما هنوز برخی احتمال افزایش پایدار قیمت نفت را رد میکنند و به نظر میرسد برای نتیجهگیری این موضوع که اوپک دوباره کنترل بازار را در اختیار گرفته بسیار زود است.
برای فهمیدن پیشینه کاهش تولید نفت باید به ماه نوامبر ٢٠١۴ بازگردیم، یعنی زمانی که اعضای اوپک با توجه به بهای بالای ۱۰۰ دلار در هر بشکه تصمیم گرفتن که تولید خود را کاهش ندهند. این استراتژی واضح و شفاف بود: اعمال فشار برای بیرون انداختن تولید کنندگان نفت شیل آمریکایی از بازار و بنابراین حفاظت از سهم بازار اوپک.
پیروزی غیرمنتظره استخراج نفت در میادین دست نخورده داکوتای شمالی آمریکا بطور دراماتیکی توازن قدرت در بازار جهانی انرژی را به نفع آمریکا برهم زد. عربستان نیز که به حضور قدرتمندش در بازار عادت داشت تصمیم گرفت با افزایش تولید و پایین نگه داشتن بهای نفت، تولید کنندگان پر هزینهی آمریکایی را در مخمصه قرار بدهد. دو سال بعد معلوم شد که استراتژی عربستان موفقیت آمیز بوده است. تعداد میادین فعال شیل بین اکتبر ۲۰۱۴ تا مه ۲۰۱۶ بیش از سه چهارم کاهش یافت.
اما فقدان نظم بین تولید کنندگان عضو اوپک، از سر گیری تولید نفت کشورهایی مانند نیجریه و لیبی و همچنین ورود دوبارهی ایران به بازار پس از دوران اعمال تحریمها پیروزی نسبی اوپک را خنثی کرد. به عبارت دیگر بازگشت توازن به بازار بیشتر از آن چیزی که مورد انتظار بود به طول انجامید.
کشورهای عضو اوپک مانند عربستان جیبهای بزرگی دارند و میدانستند که استراتژی ضد شیل آنها هزینههای زیادی در بر خواهد داشت، با این وجود پس از دو سال ذخایر عظیمشان با مشکل مواجه شد و در نهایت با تمام شدن ظرفیت ذخایر جهانی و مازاد عرضه بازار، اوپک تصمیم گرفت که تولید نفتش را کاهش بدهد.
آیا این رویکرد جدید موثر خواهد بود؟ آیا کاهش روزانه ۵٠٠ هزار تا یک میلیون بشکهای، عرضه و تقاضا را برابر میکند و بهای نفت را از محدودهی کنونی فراتر میبرد؟
دلایل بسیاری برای دادن پاسخ منفی به این پرسش وجود دارد. اما مهمترین دلیل از میان آنها وجود رقابت شدید میان بازیگران اصلی خلیج فارس یعنی کشورهای عربستان، ایران و عراق است.
عربستان فریز نفتی را با استثنا شدن ایران از این طرح پذیرفته است. با این حال امتیاز دادن پادشاهی سعودی در شرایطی که ایران پس از رفع تحریمها مایل به افزایش تولید نفتیاش از ۳٫۶ میلیون بشکه در روز به روزانه ۴ میلیون بشکه است، دشمنی دیرینه بین این دو رقیب را از بین نمیبرد.
در همین حال عراق پس از آگاهی از سقف تولید اوپک، اخیرا اعلام کرد که سطح تولید نفت این کشور در حال حاضر بیش از میزان مورد توافق است و بنابراین به توافق اوپک اعتراض دارد.
بی اعتمادی اعضای اوپک به یکدیگر به این معناست که کاهش تولید و فریز دشواریهای فراوانی خواهد داشت. حتی اگر میزان کاهش تولید نهایی شود، درباره توانایی اوپک برای اجرای چنین توافقی تردیدهایی وجود دارد و این البته جدا از این امر است که کشورهای جنگ زدهای مانند نیجریه و لیبی از اجرای این توافق استثنا شده اند.
در عین حال باید این نکته را نیز مد نظر داشت که فقط کشورهای عضو اوپک نیستند که باید توافق را بپذیرند. مشارکت کشورهای غیر عضو برای اعتبار داشتن هر نوع توافقی ضروری است. روسیه تمایلش برای پیوستن به تثبیت تولید و نه کاهش تولید را اعلام کرده است زیرا نیاز زیادی به درآمدهای نفتی دارد. چنین رویکردی در دیگر تولید کنندگان بزرگ غیر عضو اوپک مانند مکزیک، کانادا و نروژ نیز دیده میشود. از طرف دیگر در صورتی که بهای نفت افزایش یابد، میتواند موجب حضور دوبارهی تولید کنندگان آمریکایی در بازار بشود که خود به کاهش بهای نفت منجر خواهد شد.