احسان اسدی
در دو دهه اخیر شاهد تلاش فراوان فارغ التحصیلان دانشگاهی و همچنین سایر افراد برای جذب در دستگاههای دولتی و به دنبال استخدام رسمی شدن در این ادارت بودهایم، غافل از اینکه آیا حرکت این سیل گسترده به سمت ادارات آیا به نفع خودمان میباشد یا خیر؟ قطعاً نفعی نداشته و زاییدهای جز ضرر ندارد.
کافی است مروری داشته باشیم بر دهههای گذشته و ببینیم افراد در آن دورهها چگونه زندگی میکردند. اگر به خاطر داشته باشید در اوایل بعد از انقلاب تا اواخر دهه ۷۰ هر تحصیل کردهای به راحتی در هر ادارهای که تمایل داشت مشغول به کار می شد و اگر از اداره مربوطه ناراضی بود به راحتی خارج شده و جذب اداره دیگری میشد و در آنجا فعالیت مینمود . و دولت هم به راحتی این افراد را تحت کنترل داشته و با توجه به توانایی آنها اغلب هم بازدهی مناسبی داشته و مردم هم همگی به آنها اعتماد داشتند و ثمره این اعتماد تا امروز نیز ادامه دارد. افراد جامعه تا چندی پیش بدون هیچ دغدغهای انواع مسئولیتهای مدیریتی و سیاسی را به این افراد واگذار کرده بودند و سایر افراد نیز به صورت ریز و درشت در حوزه بازار و تولید و سایر صنوف مشغول به فعالیت شدهاند. ولی امروز کسی حاضر نیست به هزار دلیل از ادارهای خارج گردد و دست به هر کاری میزند تا در جایگاه خود باقی بماند.
اما تلاش دولت برای بالا بردن سطح سواد افراد جامعه و ایجاد دانشگاههای متعدد و همچنین ایجاد درآمد برای تحصیل کردههای قبلی دانشگاهها بهعنوان اساتید و سایر صنوف در این حوزه مثمر ثمر نبوده و باعث شده تا تحصیلکردههای دانشگاهی همیشه طلبکارانه به جامعه نگاه کرده و دولت را مقصر اصلی این فاجعه دانسته و اینک با پر شدن ظرفیت ادارات از پرسنل مفید و غیرمفید این افراد نتوانستهاند جذب ادارات مربوطه گردند و معدود افرادی نیز که بر هر طریقی موفق شدهاند که وارد دستگاههای دولتی گردند بهعلت بالا رفتن سنشان و برآورده نشدن خواستههایشان درصدد تلافی ، بیشتر به جمع کردن منافع برای خودشان تلاش میکنند تا با پستهایی که در اختیار آنها گذاشتهاند در صدد رفع مشکلات مردم برآیند و خیلی از مشکلات و ناهنجاریهای دولت از این سیستم فکری که مربوط به بعضی از افراد با این طرز تفکر میباشد به وجود میآید. شما فرض را بر این قرار بدهید که ۷۰% درصد افراد جامعه جذب ادارات دولتی شدهاند به نظر شما چه اتفاقی میافتد ؟ بقیه کارها را چه کسی انجام میدهد. چه کسی تولید میکند چه کسی از مرزها مراقبت میکند ؟ چه کسی کارهای خدماتی را انجام میدهد و هزاران شغل دیگر که بدون گرداننده باقی میماند . وقتی حقوق افراد دولتی نیز زیاد میگردد آنها برای خرید واد بازار شده و تورمی را به وجود میآورند که جبران آن تا چندین سال میسر نخواهد شد. دولت نیازی به تحصیل کردههای دانشگاهی جهت راه اندازی کارخانهها ندارد. آنها نیاز به تکنسین دارند. تکنسین هم با آموزشهای کوتاه مدت روش کار کردن با دستگاهها را یاد گرفته و میتواند به کار خود مسلط گردد. بدنه دولت هرچه لاغرتر باشد به نفع خود جامعه نیز میباشد، ادارههای چاقتر زمینهای بیشتری
میخواهند، شهر را کوچکتر میکنند، خانهها گرانتر میشود، رفت و آمد سختتر میشود، هزینهها بالاتر میرود بهانهها برای جمع آوری انواع عوارض و مالیاتها بالاتر میرود. شما فرض را بر این قرار دهید که یک بانکی با ۵ نفر نیرو تمام خدمات بانکی موجود در جامعه را به شما ارائه میدهد و حال شما و دیگران برای استخدام بچههای خود در همین بانک تلاش میکنید. به هر دری زدید و آنها نیز جذب بانک شدند به نظر شما بانک از چه راهی میتواند حقوق آنها را برآورده کند. غیر از این است که باید از خدماتی که به شما میداده چشم پوشی کرده و یا آنها را کمرنگتر کند؟ استخدام در سایر دستگاههای دولتی نیز به همین شکل میباشد. در راهنمایی، دارایی، گمرک و اکثر ادارات همین موضوع صدق میکند. افراد جامعه باید از کارهای اداری فاصله گرفته و بیشتر به سمت تولید حرکت نمایند. ایران سرزمینی پهناور با خاکی غنی و آب و هوای مناسب میباشد. پس بهتر است وقت خود را بیهوده تلف نکرده و سالهای باقی مانده از عمر خود را به بطالت نگذرانیم و کاری کرده تا مردم در آینده به این نسل حاضر در این دوره افتخار کنند، همانطور که ما به نسل قبل از انقلاب افتخار کرده و آنها را محترم میشماریم و اکثر کارهای اجرایی جامعه را بر عهده آنها گذاشتهایم و همیشه نیز به آنها اعتماد داشتهایم. ایمان و اطلاعات دو بال مهم برای رسیدن به اهداف و آرزوهایمان میباشد. چه بهتر آرزوهای قشنگتری داشته باشیم و بهعنوان یک ایرانی در هر جایی که هستیم به اندازه توانمان در جهت پیشبرد اهداف مملکت عزیزمان به نحو احسن تلاش نماییم.