غلامرضا رحیمی - مشاور امور مدیریت
iraniansme@gmail.com
برانکو ایوانکویچ مربی فعلی تیم پرسپولیس چندی پیش با دلخوری گفت که ظاهراً از جمعیت تهران ۱۰ میلیون نفر دلال هستند. باید اقرار کرد که این اولین اظهارنظر مشابه یک خارجی در مورد ما نیست. این نوع اظهارات سابقه بسیار طولانی در حد چند قرن دارد. البته این درددل هر فعال وطنی نه فقط در ورزش که در هنر و صنعت و تجارت هم است. خلاصه هرجایی که بویی از پول در آنجا به مشام برسد، این درددل هم بهگوش میرسد.
یکی از اعضای هیأتمدیره اتحادیه سراسری مرغ گوشتی کشور در جایی گفت که در هر مقطع زمانی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان به نوبت متضرر شدهاند، و فقط جیب دلالان و واسطهها لبریز شدهاست. در واقع دلالان و واسطهها تعیینکننده قیمت مرغ در کشور هستند.
رئیس اتحادیه میوه و سبزیفروشان نیز چندی پیش میگفت دلالها بر بازار میوه و ترهبار حاکمیت دارند، و گاهی میوه از سر مزرعه تا دست مصرفکننده که میرسد، ۴ تا ۸ دلال و واسطه دست به دست میکنند، و در برخی موارد تا ۳۰۰درصد هم قیمتها را افزایش میدهند.
نقش مخرب واسطهها و دلالان آهن در بازار فولاد ایران هم، نیازی به نقلقول و شاهد نداشته، که خود شکلگیری بورس فولاد گواه همه ماجراست. نیازی به جستجوی زیاد و شناخت کارشناسی عمیق از بازارهای مختلف نیست، تا با قدرت فراوان دلالان در اقتصاد ایران آشنا شویم. باورش کمی سخت است. اینان گاه سودهای چند صددرصدی به زیان تولیدکننده و عموم مردم میبرند.
با آنکه زندگی در کنار دلالان و گرایشات طولانیمدت به دلالی، برای فعالان تولیدی و عاشقان توسعه به عادت تبدیل شده، اما با این وجود، این عادت مانع از غرغر و نق زدن و گلایه دایمی آنان نیست. هرچند که این تفکر خود دوستی و قرابت بسیاری با مفسدههای بدتری همچون قاچاق و فساد دارد، اما درددل از دلالی همیشه موضوع پرطرفداری برای گفتگوی فعالان اقتصادی است.
در یکی از این گفتگوها، زمانی که موضوع مزاحمتهای دلالی در امر توسعه را با یکی از دلسوزان توسعه طرح کردم، به من گفت که راستش باید پرسید که این جماعت قدرتمند با پشتیبانی نقدینگی بسیار درشت و گاه متکی به بازار غیر رسمی سرمایه، چه نوع اقتصادی را دوست دارند؟ اگر کسی در مورد نقش مخرب تفکر دلالی در مسیر توسعه شکّی دارد، کافیست مشخصات اقتصادی و سیاسی اقتصاد موردنظر آنان را بررسی کند، تا بداند که این تفکر بزرگترین مانع سنتی توسعه است.
در توضیح این مشخصات اضافه کرد که مهمترین آنها مخالفت با ثبات قوانین است، زیرا که در نظر یک دلال، هیچچیز بدتر از قابلپیشبینی بودن امور اقتصادی و سیاسی نیست. دومین مشخصه شرایط موردعلاقه این تفکر، عدم شفافیت است. این به دو دلیل است: هم به آنان امکان حرکت زیرآبی در غیاب رقبا را میدهد، و هم بدینترتیب از چشم قانون برای پرداخت حقوق جامعه در مالیاتستانی استتار مییابند. بعد اضافه کرد در تفکر دلالی، دسترسی به رانت نوعی زرنگی و عُرضه است، به این دلیل اینان دائماً در جستجوی رانت و یا بقول آن مجری طنزپرداز، بهدنبال ارتباطات مویرگی هستند که متأسفانه به این خاطر منبع مهمی برای فساد هم هستند. به این ترتیب، این تفکر عاشق اقتصاد دولتی و اخیراً شبهدولتی است.
او اضافه کرد که عدم موفقیت تصدیگری دولت در امر توسعه، تبدیل به شاهد مثالی برای رد اصل توسعه توسط دلالان شده، که اولین نتیجهاش، رشد تفکر دلالی است. این همان زرنگی واقعی طرفداران این تفکر است، در حرف مدافع بخش خصوصی، اما در عمل، مروج اقتصاد دولتی هستند.