تداوم رکود در اقتصاد ایران موجب شده تا بخشهای مختلف اقتصاد اعم از تولید، تجارت و خدمات با شرایط سختی روبرو باشند و در نهایت همه این سختیها را به مصرفکنندگان تحمیل کنند.
در شرایطی رکود اقتصادی میرود تا برای یک دهه تداوم در بازار ایران را به نام خود ثبت کند، بخشهایی از اقتصاد ایران خود را در لبه پرتگاه سقوط دیده و بسیاری دیگر برای طی نکردن آخرین قدمها تا لبه این پرتگاه هر آنچه از دستشان برمیآید به کار گرفتهاند.
در چنین شرایطی اما متاسفانه برخی بیتوجهی به عواقب تلخ آنچه در حال رقم خوردن برای اقتصاد کشور است، همچنان منافع خود را پیگیری کرده و برای منافع ملی حاضر نیستند حتی نیمقدمی عقبنشینی کنند.
اگرچه شکی نیست که باید پذیرفت و اذعان داشت که اقتصاد ایران نیز مانند همه کشورها باید به طرف اقتصاد آزاد و رقابتی حرکت کند، اما باید به این واقعیت نیز صحه گذاشت که در آزادترین اقتصادهای دنیا، آنگاه که مشکلی جدی پیش آمده و اکثریت در تنگنا قرارمیگیرند، اقلیت توانمند برای جلوگیری از فروپاشی اقتصاد و حفظ منافع ملی، در تصمیات و سیاستگذاریهای اقتصادی خود بازنگری کرده و مناقع عمومی را در اولویت قرار میدهند.
اینکه گروههای توانمند در آن کشورها منفعتطلبتر هستند یا در کشور ما، قضاوتی است که نیازند ادله و مستندات که بتوان به آنها اتکا کرد، اما با استناد به رفتار و تصمیمات آنها میتوان ادعا کرد که ایشان قطعا آیندهنگرتر و دوراندیشتر از همتایان ایرانی خود هستند.
این ادعا را به راحتی میتوان اثبات کرد و نیاز به هیچ مدرک و سندی ندارد، چراکه این دلیل به تنهایی کفایت میکند که صاحبان سرمایه در اقتصادی میتوانند منافع بیشتری به دست آورند که آن اقتصاد در تمامی بخشها جریان داشته باشد و همه حلقههای زنجیر آن کامل باشد و از آن مهمتر اینکه امنیت به عنوان تضمین کننده بر اقتصاد آن کشور حاکم باشد.
در شرایطی که تعداد قابل توجهی از بنگاههای اقتصادی در ایران تعطیل شده و بسیاری در شرف تعطیلی هستند و نتیجه آن اضافه شدن به تعداد بیکاران است و این گزینه رابطه مستقیم دارد با جامعه مصرفکننده و هرچه درآمد خانوار کمتر شود، تقاضا در بازار کمتر و دامنه رکود گستردهترمیشود و این یعنی از دست رفتن آخرین و البته اصلیترین حلقه زنجیره بازار و از طرفی نمیتوان کتمان کرد که افزایش بیکاری و بحرانی شدن اقتصاد خانوار رابطه مستقیمی با توسعه بزه دارد و هرچه مشکلات اقتصادی جامعه بیشتر شود، آمار بزه نیز افزایش مییابد.
حال با چنین تفاسیری نمیتوان اعتراف کرد که برخی صاحبان سرمایه در کشور که همچنان همه منافع را در دایره انتفاع شخصی میبینند از درارایت لازم بیبهره بوده و در حال حول دادن اقتصاد کشور به پرتگاه سقوط هستند، در حالیکه از این مهم غافلند که همه داشتههای اقتصادیشان به اقتصاد کشور زنجیر شده و ایشان نیز همراه آن سقوط خواهند کرد.
علی شفائی