پنج شنبه 30 فروردین، 1403

کدخبر: 52795 15:27 1395/11/10
ترس بریتانیا از یمن و ۱۰۰ سال جنگ‌افروزی علیه این کشور / گزارشی از «دن گلیزبروک» در میدل ایست آی

ترس بریتانیا از یمن و ۱۰۰ سال جنگ‌افروزی علیه این کشور / گزارشی از «دن گلیزبروک» در میدل ایست آی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
ترس بریتانیا از یمن و ۱۰۰ سال جنگ‌افروزی علیه این کشور / گزارشی از «دن گلیزبروک» در میدل ایست آی

ترس بریتانیا از یمن و ۱۰۰ سال جنگ‌افروزی علیه این کشور / گزارشی از «دن گلیزبروک» در میدل ایست آی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

شفقنا نوشت:  «دن گلیزبروک» در گزارشی در وبسایت «میدل ایست آی» نوشت:

تجاوز سعودی به یمن در حالی از پشتیبانی بریتانیا برخوردار است که تاکنون جان هزاران بیگناه را گرفته است. بریتانیا تسلیحات پیشرفته برای سعودی‌ها فراهم می‌کند، نظامیان سعودی را آموزش می‌دهد و برخی سربازان خود را در میان آنها مستقر کرده است تا در هدف‌گیری حملات هوایی کمکشان کنند.

این سخنان در مورد امروز صدق می‌کند. اما ضمنا وصف دقیق وقایعی است که در دهه ۱۹۶۰ رخ داد، و فصلی ننگین در تاریخ بریتانیا را رقم زد. بریتانیا هم این فصل را، مثل اکثر دیگر فصل‌های گذشته‌ی استعماری‌اش، عملا از تاریخ خود پاک کرده است.

در سال ۱۹۶۲، پس از مرگ «ملک احمد» پادشاه یمن، افسران ارتش ناسیونالیست عرب به رهبری سرهنگ «عبدالله السلال» قدرت را در دست گرفتند و در یمن اعلام جمهوری کردند. سلطنت‌طلب‌ها دست به شورش زدند تا قدرت را پس گیرند، و در این حرکت از حمایت عربستان سعودی، اردن، اسراییل،‌ و بریتانیا برخوردار بودند، حال آنکه «جمال عبدالناصر» از مصر نیروهایش را فرستاد از این دولت جمهوری نوپا پشتیبانی به عمل آورند.

«مارک کرتیس» مورخ در کتابش به نام «مطرودان» قطعات مختلف «جنگ کثیف» بریتانیا بین ۱۹۶۲ و ۱۹۶۵ در یمن را کنار هم می‌گذارد. او از پرونده‌هایی استفاده کرده است که از حالت محرمانه خارج شده است و علی‌رغم در دسترس بودنشان برای همگان و افشاگری‌های جنجالی‌شان، از آن زمان تنها فقط یک مورخ بریتانیایی دیگر [غیر از کرتیس] سراغشان رفته است. مداخله‌ی بریتانیا در زمان تصدی‌گری هر دو حزب محافظه‌کار و کارگر ادامه داشت، و پای برخی اعضای مهم دولت بریتانیا را به جرایم جنگی باز کرد.

درست مثل امروز،‌ جبهه‌ای که زیر حملات بریتانیا بود آشکارا از حمایت مردمی برخوردار بود؛ همانطور که مسئولان بریتانیایی خیلی خوب از این مسئله آگاه بودند. «کریستوفر گندی» – نماینده ارشد بریتانیا در «تعز» پایتخت فرهنگی یمن – متوجه شد که رژیم سابق «منفور» است، و آن را «یک دیکتاتوری خودسر» وصف کرد.

جنگ کثیف

در آغاز، نقش بریتانیا اصولا تجهیز اردن و حمایت از دخالت این کشور در جنگ بود. درست مثل امروز، این جت‌های جنگنده‌‌ی بریتانیایی بود که حملات هوایی به یمن را بر عهده داشت، و ضمنا مستشاران نظامی بریتانیا در کنار متحدانشان در بالاترین سطح حضور داشتند. با این وجود، در مارس ۱۹۶۳ این مداخله یک مرحله جلوتر رفت، و بریتانیا از طریق متحدانش در خلیج فارس دست به کار تدارک تسلیحات برای خود نیروهای سلطنت‌ طلب شد.

به گفته‌ی «استفن دوریل» مورخ سازمان MI6، طی ماه بعد تسلیحات سنگین به ارزش میلیون‌ها پوند از یکی از پایگاه‌های «نیروی هوایی بریتانیا» در «ویلت‌شایر» به دست شورشیان رسید، که از جمله شامل ۵۰هزار قبضه تفنگ بود. در همان زمان، تصمیم مشترکی از سوی «الک داگلاس-هوم» وزیر امور خارجه بریتانیا (که اندکی بعد نخست وزیر شد)، «دیک وایت» رییس MI6، و «دیوید استرلینگ» بنیانگذار «نیروی ویژه هوایی» اتخاذ شد مبنی بر اینکه یک نیروی بریتانیایی را اعزام کنند تا مستقیما با شورشیان فعالیت کند. اما برای اینکه از موشکافی‌های پارلمانی و پاسخگویی عمومی شانه خالی کنند، تصمیم گرفتند این نیرو متشکل از نظامیان مزدور باشد و نه سربازان وظیفه.

سربازان «نیروی ویژه هوایی» و چتربازان یک مرخصی موقت دریافت می‌کردند تا به نیروی جدید بپیوندند، و دستمزد سالانه‌ای به ارزش ۱۰ هزار پوند دریافت می‌کردند که در آن زمان بسیار سخاوتمندانه بود و از سوی شاهزاده سعودی «سلطان» پرداخت می‌شد. در همان زمانی که این تصمیمات اتخاذ می‌شد، «داگلاس-هوم» به پارلمان اعلام کرد «سیاست ما در یمن یک سیاست عدم مداخله در امور آن کشور است. بنابراین این سیاست ما نیست که تسلیحات در اختیار سلطنت طلبان یمن بگذاریم».

مسئولان بریتانیایی ضمنا می‌دانستند که شورش این سلطنت‌طلبان هیچ شانسی برای پیروزی نداشت. اما این مسئله‌ی اصلی نبود، چون همانطور که «هارولد مک‌میلان» نخست‌ وزیر بریتانیا در آن زمان به «جان کندی» رییس‌جمهور آمریکا گفت: «من کاملا متوجه هستم که سلطنت‌طلبان احتمالا در پایان پیروز نخواهند شد، اما اگر رژیم جدید طی جند سال آینده درگیر مشکلات داخلی خودش باشد برای ما چندان بد نخواهد شد». او افزود، آنچه مد نظر بریتانیاست «یک دولت ضعیف در یمن است که قادر به ایجاد دردسر نباشد».

حزب کارگر در پاییز سال ۱۹۶۴ به قدرت رسید، اما سیاست [بریتانیا در قبال یمن] بر همان منوال باقی ماند؛ در واقع بمباران مستقیم (اما مخفی) یمن توسط نیروی هوایی بریتانیا اندکی بعد [از به قدرت رسیدن حزب کارگر] آغاز شد. به علاوه، یک شرکت نظامی خصوصی دیگر در بریتانیا به نام Airwork Serivices یک قرارداد ۲۶ میلیون دلاری با دولت منعقد کرد تا برای آموزش خلبانان و نیروهای زمینی سعودی که درگیر جنگ بودند پرسنل فراهم کند.

بمباران مخفیانه

این قرارداد بعدها شامل خلبانان بریتانیایی هم شد که خودشان عملا اجرای ماموریت‌های بمباران را بر عهده می‌گرفتند، و در یکی از یادداشت‌های دفتر امور خارجه به تاریخ مارس ۱۹۶۷ خاطرنشان شده است که «ما هیچ اعتراضی نسبت به استخدام آنها در عملیات‌ها ابراز نکرده‌ایم، اگرچه به سعودی‌ها تصریح کردیم که نمی‌توانیم نسبت به هیچ کدام از چنین تدابیری علنا ابراز موافقت کنیم.» زمانی که جنگ پایان یافت – و جبهه‌ی جمهوری‌خواه لاجرم به پیروزی دست یافت -، تخمینا ۲۰۰هزار نفر کشته شده بودند.

و این اولین باری هم نبود که بریتانیا در جنگ بر ضد یمن پشتیبان و همدست سعودی‌ها شده بود. در سال ۱۹۳۴، «ابن سعود» به «عسیر» – که به قول «الهام مانع» متخصص یمنی «طبق تمام گزارش‌های تاریخی یک استان یمنی» بود – تجاوز کرد و آن را به قلمرو خود الحاق کرد، و سپس یمن را مجبور کرد معاهده‌ای را امضا کنند که بر طبق آن مجبور شوند ادعای مالکیت نسبت به این منطقه را تا ۲۰ سال به تعویق بیاندازند. این استان هیچگاه به یمن باز نگشت و تا امروز تحت اشغال سعودی‌هاست.

نقش بریتانیا در تسهیل این انشقاق، نقشی مهم بود. همانطور که «الهام مانع» توضیح می‌دهد: «در این دوران، بریتانیای کبییر قدرت اصلی بود. نقش بریتانیا، چه در تشدید و چه در محدودسازی منازعات منطقه‌ای یک نقش اساسی بود… [و] در جنگ یمنی-سعودی آنها درگیری را به زیان یمن شدت بخشیدند».

در سال ۱۹۳۰ که ابن سعود مدعی حاکمیت بر عسیر شد، بریتانیایی‌ها، که تا آن زمان نسبت به منازعات بین حاکمان مختلف شبه جزیره بی‌طرفی پیشه کرده بودند، «موضع خود را تغییر دادند، و عسیر را به عنوان «بخشی از عربستان سعودی» قلمداد کردند… این یک شکست سهمناک برای «یحیی» [رهبر یمن] بود و او در سال ۱۹۳۴ مجبور به عقد یک قرارداد با بریتانیا شد که دست آخر شکست کامل او را قطعی کرد».

این قرارداد یحیی را وادار کرد حاکمیت بریتانیا بر «عدن» را – که بندر اصلی یمن بود – به مدت ۴۰ سال به رسمیت بشناسد. بریتانیا سپس خودروهای نظامی در اختیار سعودی‌ها قرار داد تا شورش اهالی عسیر را سرکوب کنند و بعد هم آن را به اشغال خود در آورند.

جنگ سوم

بنابراین جنگ فعلی بریتانیا-سعودی بر ضد یمن در واقع سومین جنگ طی یک قرن اخیر است. اما چرا بریتانیا اینقدر به ظاهر مصمم است که این کشور را در حال انشقاق و توسعه‌اش را دچار مشکل ببیند؟

پاسخش هرچند هم ممکن است عجیب به نظر برسد، این است که بریتانیا از یمن می‌ترسد، چون تنها کشوری در شبه جزیره عرب است که بطور بالقوه می‌تواند زد و بندهای استعماری بین لندن و پادشاهی‌های خلیج فارس را به چالش بکشد. این زدوبندها در قرن ۱۹ میلادی برقرار شد و این پادشاهی‌ها تا امروز بر منطقه حکفرمایی می‌کنند.

همانطور که «سعید ابوالریش» نویسنده فلسطینی خاطرنشان کرده است، «ذات یمن بخودی خود یک چالش برای سعودی‌ها بود: کشوری پر جمعیت بود که بیش از نیمی از جمعیت کل شبه جزیره عرب را بخود اختصاص داده بود، یک تاریخ شهری یکپارچه داشت و از همسایه‌ی جدید خود پیشرفته‌تر بود. ضمنا خاری هم در گلوی استعمار بریتانیا بود، سکویی احتمالی به حساب می‌آمد که قادر به اقدام بر ضد سلطه‌ی بریتانیا بر عربستان سعودی و تمام شیخ‌نشین‌ها و امیرنشین‌های موقتی و خراج‌گزار خلیج فارس بود. بطور خاص، یمن تهدیدی برای استعمار بریتانیا در منطقه عدن به شمار می‌آمد، منطقه‌ای که خود را بخشی از همان یمن بزرگی به حساب می‌آورد که بر اثر استعمار تکه تکه شده بود».

«کندی ترواسکیس» مامور عالیرتبه‌ی بریتانیا در یمن در سالهای ۱۹۶۳-۱۹۶۴ هم بر قدرت بالقوه‌ی یک یمن آرام و متحد تاکید کرده بود. او خاطرنشان کرده بود اگر یمنی‌ها عدن را به دست آورند، «باعث می‌شود یمن برای اولین بار یک شهر بزرگ و مدرن و یک بندر با اهمیت بین‌المللی در اختیار داشته باشد» و «از لحاظ اقتصادی، بزرگترین منافع را برای کشوری چنین فقیر و عقب‌مانده به ارمغان خواهد آورد».

یک یمن آرام و متحد، تهدیدگر هژمونی سعودی-بریتانیایی-آمریکایی در کل منطقه است. به همین دلیل است که بریتانیا، از بیش از ۸۰ سال پیش می‌خواهد یمن را در حال تفرقه و جنگ نگه دارد.



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |