شمس آقاجانی-این فقط دو سطر از یک شعر فرزین پارسیکیا نیست، بلکه اصولا تمام سطرهای هر شعری همینگونه هستند. گویا این سخن از اکتاویو پاز باشد که تمام سطرهای شعرها، در حقیقت یک سطرند. نمیدانم شعر چه چیزیست، اما میدانم شعر همانی است که بین اتفاق و افتادن فاصله میاندازد، هم در ترکیب زبانیاش (اتفاق افتادن) و هم در آن واقعیت بیرونی که قرار است بیان شود. آن کس که اتفاقها را توضیح میدهد هنوز وارد شعر نشده است، حتی اگر نوشتهاش دارای تخیل و تصویر و موسیقی و وزن و قافیه و فرم و ساخت و.... باشد! وقتی که وارد شعر شدیم تازه مسائل و حرف و حدیثهای بعدی در مورد اثر موضوعیت پیدا میکند. زبان در شعرهای این دفتر، غالبا ابزاری برای بیان و توضیح اتفاقات و احساسات و.... نیست. بلکه خودش به اصطلاح پای کار است و ما را با اتفاقاتِ در حال افتادن مواجه میکند.
از خصوصیات جالب توجه دیگر، تعامل و رفتو آمدیست که بین شعر و ژانرهای دیگر (به ویژه بصری) برقرار است و در مجموع فضای دلنشینی به کل مجموعه داده است که گویا دیگر دارد ضرورت زمانه میشود .....