جمعه 10 فروردین، 1403

کدخبر: 31412 00:01 1395/02/11
برجام یا نابرجام

برجام یا نابرجام

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
برجام یا نابرجام

برجام یا نابرجام

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

به‌راستی منتقدان سرسخت برجام دنبال چیستند؟ آنان از زیر سؤال بردن دستآوردهای برجام و حتی لغو این توافق هسته‌ای (اگر زورشان برسد)، چه منظوری دارند؟ اگر مخالف "برجام" هستند، نظرشان درباب خطوط کلی برنامه بدیل آن، یا همان "نابرجام"، چیست؟(۱) تمام آن‌چه را که مخالفان و منتقدان برجام می‌گویند، ذیل سه سرفصل می‌توان دسته‌بندی نمود. آنان به تناسب قافیه شعر انتقادی برعلیه دولت یازدهم که قصد سرودنش را دارند، به هرکدام از این سرفصل‌ها متوسل می‌شوند. این سه سرفصل را به شرح زیر می‌توان خلاصه کرد: ۱ - ایران نیازی به توافق و امتیاز دادن نداشت، و اگر دولت یازدهم برای مذاکره و توافق پیشقدم نمی‌شد، مشکلی پیش نمی‌آمد. ۲ - هرچند اصل مذاکره، امتیاز دادن و توافق لازم بود، اما دستآورد دولت یازدهم فقط یک "توافق بد" است، زیرا امتیاز بزرگی داده، و امتیاز کوچکی گرفته‌است. ۳ - دولت یازدهم دچار این توهم بود که برای حل مشکلات کشور فقط یک راه وجود دارد، توافق هسته‌ای. اگر این توافق اتفاق بیفتد، همه مشکلات حل می‌شود. به‌راستی منتقدان برجام در توسل به این سرفصل‌ها تا چه میزان محق هستند؟ و آیا این انتقادات به عملکرد دولت وارد است؟ به نظر می‌رسد رویکرد دولت دهم و مسؤولان پرونده هسته‌ای در آن ایام، براساس مفروضاتی تدوین شده‌بود که سنخیت خاصی با سرفصل اول دارند. مذاکرات طولانی در آن ایام هرگز در مسیر دست‌یابی نه نتیجه ملموس پیش نرفت. فرازی از سخنرانی آقای سعید جلیلی دبیر سابق شورای امنیت ملی و مسؤول مذاکرات هسته‌ای در دولت دهم، که اخیراً توسط خود ایشان بازنشر داده‌شده‌است، به خوبی نشان‎دهنده این ادعاست که ایشان و همفکرانشان، برای توافق هسته‌ای و رفع تنش و بحران مربوط به آن، اهمیتی قائل نبودند. وی در آن سخنرانی به "امکان صادرات غیرنفتی به کشورهای نسبتاً مستقل به میزان ۲۰۰ میلیارد دلار درسال حتی در شرایط بدون توافق و رفع تحریم" اشاره کرده است. ادعای آقای جلیلی در آن سخنان این است که وقتی می‌توان بدون لغو تحریم هم مشکلات کشور را حل کرد، چرا باید برای مذاکرات پیشقدم شده، و به طرف مقابل امتیاز بدهیم؟(۲) رئیس دولت دهم و همفکرانش قطعنامه‌های شورای امنیت را کاغذپاره می‌دانستند، و حتی گاه ادعا می‌کردند تحریم به نفع کشورمان تمام می‌شود، زیرا در سایه محدودیت‌ها، استعدادهای داخلی شکوفا می‌شوند. تحریم‌های ظالمانه‌ای که در آن ایام برعلیه کشورمان اعمال شد، هرچند نتوانست در عزم ایران برای دستیابی به فنآوری هسته‌ای اثری بگذارد، اما دشواری‌های زیادی برای کشور و ملتمان ایجاد کرد. فقط یک قلم از این دشواری‌ها، کاهش تدریجی صادرات نفت، و در نهایت جایگزین شدن نفت تولیدی عربستان به جای ایران بود. اینک ایران برای بازپس‌گیری سهم خود از بازار جهانی نفت، که به دلیل ماجراجویی بی‌حاصل متولیان وقت به‌راحتی در اختیار عربستان قرار گرفت، باید مبارزه‌ای بی‌امان را ادامه بدهد و حتی خسارت کاهش قیمت نفت به دلیل عرضه مازاد را به جان بخرد، و به‌تدریج رقبای کینه‌توز را وادار به قبول حقانیت خود بکند. این همه دردسر برای بازپس‌گیری جایگاه قبلی در بازار نفت، فقط یکی از دردسرهای همان "کاغذپاره‌ها" بود. علاوه‌براین، تمام گرفتاری‌های ناشی از فروش خارج از چهارچوب نفت، عدم امکان انتقال ارز حاصل از فروش نفت، گم شدن دکل نفتی خریداری‌شده، از دست دادن فرصت بهره‌برداری از منابع گازی مشترک پارس جنوبی و ده‌ها مورد دیگر، همه و همه ناشی از تشدید تحریم‌ها بود، که دولت دهم می‌توانست با تجدیدنظر در رویکرد خود در میدان مذاکرات مانع تحمیل این همه خسارت به کشور و ملت شود. اما پاسخ رئیس دولت دهم فقط یک عبارت ساده بود: "تحریم نمنه دی؟" آیا دستآورد دولت دهم متناسب با خسارتی بود که به اقتصاد کشور وارد کرد؟ پس چگونه هنوز هم گاه و بیگاه به همان رویکرد سابق توجه می‌کنند و آرزوی بازگشت به دوران تحریم‌ها را دارند؟ چرا هنوز هم تز بی‌نیازی از توافق را تبلیغ می‌کنند؟ به‌راستی آیا باید مسؤولان دولت دهم موردانتقاد قرار گیرند که قطعنامه‌ها را جدی نگرفتند، و حاضر به کاستن آگاهانه از دوز ماجراجویی، با هدف خلع‌سلاح تبلیغاتی دشمنان کینه‌توز ایران نشدند تا سرعت تصویب قطعنامه‌ها کاسته‌شود؟ یا این که باید از مسؤولان دولت یازدهم انتقاد کنیم که چرا به فکر خاموش کردن آتش تحریم و بحران بودند و هستند؟ منتقدان تحریم گاه از سر مصلحت ترجیع‌بند تکراری بی‌نیازی از توافق هسته‌ای را کنار می‌گذارند، و در این سنگر موضع می‌گیرند که برجام مصداق یک "توافق بد" است، زیرا امتیاز زیادی گیرمان نیامده‌است. شاه‌بیت انتقاداتی که برخی نمایندگان تندرو در کمیسیون بررسی برجام مطرح می‌کردند، ذیل سرفصل دوم یعنی همین بد بودن توافق بد می‌گنجید. ادعای این گروه این بود که طرف مقابل امتیازات نقد گرفته، و امتیازات نسیه داده‌است. نکنه جالب دراین عرصه مستندات این گروه است. آنان به گزارشاتی که سران طرف مقابل به نهادهای نظارتی کشورشان ارائه کرده‌اند، استناد می‌کنند که مثلاً فلان مقام گفت ما امتیازات خوبی گرفتیم! یا به سخنان مقامات خودی در مذاکره و چانه‌زنی با طرف مقابل استناد می‌کنند که بدعهدی طرف مقابل را به رخ او می‌کشند. در این استنادات هرگز به این نکته توجه نمی‌شود که مقصود واقعی گوینده از این سخنان چیست. حتی به همه سخنان گوینده موردنظر توجه نمی‌کنند، و فقط آن جملاتی را که به نفع موضع انتقادیشان است، انتخاب و نقل می‌کنند. به بیان دیگر، اعتراض آنان به "بد بودن" توافق، در مقام مقایسه دستآوردهای تیم مذاکره‌کننده قبلی با تیم فعلی نیست. متن توافقنامه را با متن دیگری مقایسه نمی‌کنند تا میزان بد بودن آن معلوم شود؛ بلکه فقط در قالب جمله‌ای کلی، یکصد ایراد به متن توافقنامه می‌گیرند و خلاص! (۳) در همین رابطه آقای جلیلی در ادعا می‌کند تیم مذاکره کننده قبلی موفق به گرفتن امتیازات بزرگتری شده‌بود! (۴) گفتنی است مذاکرات هسته‌ای در دوران دولت یازدهم با حمایت و هدایت مقام معظم رهبری و با رعایت خط‌قرمزهایی که ایشان برای دولت و تیم مذاکره‌کننده ترسیم کردند، انجام گرفته و به نتیجه مطلوب رسید. اما منتقدان باانصاف با نادیده گرفتن این امر، و حتی بدون مطرح ساختن مصداق‌های روشن از دستآوردهای گذشته، و فقط با بیانات کلی دستآورد دولت را زیرسؤال می‌برند. سرفصل سوم، مجموعه‌ای از انتقادات را شامل می‌شود که همگی براساس یک ادعای نادرست شکل گرفته‌اند. دولت یازدهم به‌درستی پرونده هسته‌ای را به‌عنوان یک پرونده مهم مطرح کرد و با تلاشی جدی دنبال حل تنش مربوط به آن رفت. اما این بدان معنی نبود که دولت تنها راه موفقیت بر دشواری‌های اقتصادی و اجتماعی را امضای توافق هسته‌ای می‌داند. توافق هسته‌ای فقط بنا بود سنگی بزرگ را از سر راه پیشرفت کشور بردارد. سنگی که وجود آن باعث شده‌بود کشورمان موفق به فروش نفت به میزان سهمیه خود نشود و حتی برای فروش بخشی از این سقف سهمیه، مجبور به همکاری با امثال بابک زنجانی بشود. سنگی که بودنش هیچ ثمری برایمان نداشت، اما خسارتی عظیم به اقتصادمان وارد می‌کرد. بهترین شاهد برای رد ادعای منتقدان این است که تیم مذاکره‌کننده با جدیت تمام روی مواضع خود ایستاده و طولانی شدن مذاکرات را پذیرفت. عدم‌رعایت خط‌قرمزها می‌توانست زمان مذاکرات را بسیار کوتاه ساخته، و به این ترتیب خواسته دولت که مثلاً فراهم آوردن امکان حل کلیه مشکلات از طریق برجام بود، زودتر تأمین شود. درحالی که دولت حاضر به کوتاه کردن دوران مذاکره و کوتاه آمدن از خط‌قرمزها نشد. خلاصه کنم. با کنار هم گذاشتن کلیه ادعاهای منتقدان سرسخت برجام و مستنداتی که روکرده‌اند، فقط می‌توان به این نتیجه رسید که آنان سندی راهبردی با عنوان "نابرجام" که پیامی روشن و شفابخش برای اقتصاد کشورمان داشته‌باشد، در دست ندارند. آنان فقط نگران این هستند که گشایش اقتصادی پیش روی اقتصاد کشورمان که آثار آن به‌تدریج ملموس و محسوس می‌شود، درعین تأمین منافع ملی کشورمان و حل مشکلات معیشتی مردم، آنان را برای همیشه از موفقیت در جلب حمایت رأی‌دهندگان دور کند.(۵) --------------------------------- ۱ – به همان‌گونه که اصطلاح برجام ساخته‌شده‌است، می‌توان عبارت نابرجام را مخفف "نابودی اساسی برنامه جامع اقدام مشترک" دانست. ۲ – دیدگاه آقای جلیلی را در یادداشت روز ۲۲ فروردین‌ماه گذشته با عنوان آقای جلیلی و "راه رشد غیرتعاملی" تشریح و نقد کرده‌ام. ۳ – مراجعه کنید به: پاسخ به ۱۰۰ ایراد جلیلی، روزنامه شرق، ۱۸ شهریور ۹۴٫ ۴ – در یادداشت روز ۲۱ شهریورماه ۹۴ با عنوان تأملی در سخنان اخیر آقای سعید جلیلی به این مطلب اشاره کرده‌ام. ۵ – عنوان این یادداشت را از عنوان کتاب "بازار یا نابازار" اثر دکتر محسن رنانی اقتباس کرده‌ام.



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |