دکتر جواد شرف خانی- مشاور حوزه مالی و مدیریت
در این مقاله به موضوع مدیریت بحران در زلزله کرمانشاه (سرپل ذهاب) پرداخته می شود .
مدیریت بحران ،مجموعه ای از اجزای به هم پیوسته است که بعلت وابستگی بین اجزا ،کلیت واحدی را تشکیل می دهند و در جهت تحقق اهداف معینی با یکدیگر در تعامل هستند . در این سیستم ها دروندارهایی وجود دارند که در فرایند مدیریت بحران وارد می شوند و به صورت خروجی به محیط بحرانی صادر می گردند. دروندارهای سیستم مدیریت بحران عبارتند از : همه آن چیزهایی که به نحوی وارد سیستم می شوند و باعث فعالیت آن می گردند . پر واضح است که بدون تزریق داده ها ، ادامه فعالیت سیستم امکان پذیر نخواهد بود . در این سیستم دروندارها عبارتند از : داده های فیزیکی و مفهومی .داده های فیزیکی مانند مجموعه ای از نیروهای انسانی ، ساختارهای دولتی و غیر دولتی ، مجموعه ای از کالاهای مختلف ، انرژیهای مختلف و سرمایه، داده های مفهومی مانند اطلاعات ، دانش ، تکنولوژی ، توان مدیریتی ، قدرت هماهنگی و غیره می باشد .
در نظام مدیریت بحران نیروهای انسانی می تواند شامل :مسئولان و کارکنان بخش های مختلف دولتی ، مدیران و اعضای گروههای امدادی ،سازمانهای مردم نهاد ، گروههای بهداشتی و درمانی ، سازمانهای خدماتی ، ارگانهای حمایتی و پلیس باشد. این نیروها با دانش ، توانمندی و انتظارات مختلف ، سیستم مدیریت بحران را به حرکت در می آورند . دروندارها طبق برنامه سیستم ، در داخل فرایند قرار می گیرند. در حقیقت کارهایی که در سیستم انجام می شود موجب تغییراتی در داده ها می گردد . مثلا حمایت تیم های سلامت روان مستقر در منطقه ممکن است اذهان زلزله زدگان را با واژه ها و مفاهیم و تکنیکهایی آشنا گراند و در نگرش آنها تغییرات ژگرفی ایجاد نماید . دروندارهایی که در فرایند تبدیل قرار گرفته اند پس از طی عملیات ، بر اساس سازماندهی حاکم بر سیستم ، به صورت بروندار از سیستم خارج و به محیط صادر می گردند. فردی که در اثر زلزله دچار آسیبهایی شده پس از فرایند های شناسایی ، اعزام به منطقه مناسب ، اسکان ، حمایتهای مادی و معنوی و ... بعد از طی مدت زمانی به خود می آید و ممکن است همه مسائل پس از زلزله شامل دیده ها ، شنیده ها ، آموخته ها و تجارب روی وی اثراتی داشت باشند و آنرا به محیط عرضه کند . این همه ممکن است در جهت تحقق اهداف مدیریت بحران باشد و شاید هم نباشد . فرایند بازخورد در مدیریت بحران ، نمایانگر میزان انطباق این اکتسابات با هدفهای مدیریت بحران است .تجارب بحرانهای گذشته نشان می دهد که واقعیتها و ونتایج همخوانی و تطابق چندانی با اهداف مدیریت بحران ندارند . یعنی عملکرد مدیریت بحران با گفتارها و نوشتارها منطبق نیست و این موضوعی است که خودش جای بررسی و مطالعات عمیقی دارد .
بررسی ضعفهای مدیریت بحران در زلزله سرپل ذهاب :
۱-وجود نارسایی و کاستیها در ساختار سازمانی مدیریت بحران ، ترکیب نیروی انسانی و کارایی سازمانهای دولتی مرتبط با مدیریت بحران . این نارسایی می تواند ناشی از پایین بودن سطح دانش و تجربه مدیران و کارکنان ، بروکراسی هعریض و طویل و عدم نظارت موثر بر فعالیت های سازمانهای مزبور باشد .
۲-عدم تبییت رسالتها ومامورتهای سازمانهای تخصصی مرتبط با مدیریت بحران
۳-عدم توجه به آموزش و توسعه نیروهای انسانی مرتبط با مدیریت بحران
۴-فقدان حساسیت نسبت به تامین محل اسکان شهروندان زلزله زده در جای مناسب .
۵-بی توجهی به ضرورت ارزیابی عملکرد افراد و سازمانهای مرتبط با مدیریت بحران
۶ عدم توجه به روشهای مشارکتی در مدیریت بحران و تعمیم تفکر خلاق و رفتار شایسته
۷-توزیع ناعادلانه و نابرابر منابع و امکانات رفاهی در بین مردم آسیب دیده به نحوی که یک عده قلیلی از افراد بیشترین منابع و امکانات را در اختیار خود گرفته و اکثریت مردم آنگونه که باید از امکانات بهره مند نشوند .
۸-عدم اعمال کنترل بر عملکرد برخی مدیران دستگاههای خماتی نظیر شهرداری، بهداشت و درمان ، شرکتهای آب و فاضلاب ، برق ، مخابرات و گاز
۹-گنجاندن جمعیت زیاد مردم در کنار هم و در یک منطقه کوچک بگونه ای که چادرهای اسکان چسبیده به هم بوده و این تراکم جمعیتی تبعات منفی فراوانی در ابعاد روانی ، بهداشتی ، اجتماعی و نیز شرعی ایجاد می نماید .
۱۰- بی توجهی به تبهکاران و کسانی که از کمکهای اهدایی سوءاستفاده می نمایند و آنها را به قصد فروش و یا استفاده غیر مجاز بر میدارند.
۱۱- بی توجهی به وضعیت بسیار نامناسب بهداشتی شهر زلزله زده سرپل ذهاب و عدم توجه به گسترش بیماریای واگیردار و عدم اتخاذ تمهیدات لازم برای جلوگیری از بیماری.
۱۲- عدم نظارت و توجه به کیفیت غذا و انواع خوراکیهایی که توسط مردم سراسر کشور به این منطقه ارسال و در بین مردم توزیع می شود .
۱۳- و مهمترین مشکل بخش دولتی ، عدم وجود یک مدیریت و یا مرکز فرماندهی از سوی دولت در منطقه زلزله زده می باشد به گونه ای که نهادهای مختلفی بصورت خودسر و بدون هماهنگی در امر امداد و نجات ، سلامت روان ، بهداشت و درمان ، ارائه غذا و کالاهای مورد نیاز مردم در حال فعالیت هستند و کدیریت واحدی در این خصوص مشاهده نمی گردد.