بارها شاهد بودهایم در جلسات مختلف،وقتی بحث تحلیل اوضاع و احوال تولید و تجارت مطرح میشود،اولین عامل پیری زودرس تولید،واردات معرفیمیشود.این بهانهجوییها،رویهایاست که به گواهی تاریخ،در چندین دهه اخیر در کشور ما مرسوم شده و مربوط به عملکرد دولتها نمیشود.
در همه دولتها،صدای مظلومانه قاطبه تولیدکنندگان،بلندبوده که نفس تولید به شماره افتادهاست.آنها انصافا بهحق میگویند که فشار خردکنندهای را تحمل میکنند و هرلحظه ممکن است عطای تولید را به لقای آن بخشیده،سرمایه خود را در بانکها سپردهکنند و جان خود را از گرداب خانمانسوزی که تولید را در برگرفته،نجاتدهند.یا تنها محرکی که سبب میشود در دایره تولید باقیمانده و سختیهای آن را به جان بخرند،شوق تولید و یادآوری لحظات ناب و دلنشینی است که کارگران خطوط تولید،سفره خانواده خود را بابرکت ناشی از فعالیت تولیدی پهن کردهاند.
باید برای صنعت داخلی احترام قائل باشیم و همه تلاشمان،رونق بخشیدن به آن باشد.چراکه اگر صنعت ازهم بپاشد،دیگر اقتصاد چیزی برای تکیهکردن نخواهدداشت.همه باید گوش جان به درد و دلهای تولیدکنندگان شریف بسپارند و مشکلات ایشان را بررسی و برای رفع آن اقدام عاجلکنند.اما سؤال اینجا است که واقعا و مبتنی بر یک مرجعیت آماری و پژوهشی،چه میزان از مشکلات و بلایایی که بر سرتولید هوارشده،ناشی از واردات است؟ چه کسی سد راه تولیدکنندگان در تصاحب سهم مناسب از بازارهای کشورهای همسایه شدهاست؟ واردات؟ پس سهم مالیات،تأمین اجتماعی،سودبانکی،بروکراسی اداری،موازیکاری دستگاههای دولتی،عدم سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه،پایین بودن نرخ بهرهوری،بالا بودن نرخ استخدامها و شاغلین،ناقصبودن چرخهدانش،عدم مدیریت ورزیده،ماشینآلات قدیمی و فرسوده،عدم بستهبندیهای مردمپسند،کیفیت گاهی پایین،عدم همراهی با تکنولوژی روز دنیا و دهها عامل دیگر چقدر بوده است؟
فرض کنیم درهای واردات از امروز بستهشود و هیچ کالایی واردنشود،آیا در چنین شرایطی مشکلات تولید برطرفشده،صنعت شکوفا میشود؟ رنگ و روی تولیدکنندگان عزیز،گشودهشده،سرمایهگذاریها جذب تولیدمیشود؟ تولیدات آنها به سمت کشورهای خارجی سرازیرمیشود؟ واقعاً چند درصد از مشکلات ایشان برطرف خواهدشد؟ اگر درهای واردات بستهشود،واقعاً چه کسی،بهرهمندمیشود؟ تولیدکننده نجیب داخلی؟ پس چرا تا این لحظه سایر کشورهای دنیا چنین سیاست و رویکرد پیشگیرانهای برای حمایت از تولید خود اتخاذ نکردهاند؟ اگر هم اتخاذ کردهاند،تبدیل به کره شمالی شدهاند.
ما از تعطیلی کارخانههای داخلی،افسوسها میخوریم،اما توجه به این نکته ضروری است که آیا در کشورهای صنعتی و پیشرفته،تعطیلی کارخانههای و صنایع،سابقه ندارد؟ آیا هرتولیدکنندهای،الزاماً موفق میشود؟ پس این آمار تعطیلی کارخانهها در آن کشورها چیست؟ اینها اطلاعات انحرافی برای رد گمکردن ما است؟ دلیل تعطیلی آنها،واردات بیرویه بودهاست؟ تجربه نشانداده تولیدی که نتواند خود را همگام با تکنولوژی تطبیق دهد،تولیدی که نتواند در رقابت با سایرین،محل ظهور نوآوری و خلاقیتباشد،تولیدی که نتواند ارزشافزوده متناسب با خواسته مشتری ایجادکند،تولیدی که نتواند کاهش هزینههای جاری و سربار را عملیاتیکند،دیر یا زود محکومبه شکست است.این واقعیت صریح و بدون حجاب اقتصاد است.تولید در همه جای دنیا،اگر شاخصهای بهبود مستمر را لحاظ نکند،اگر چشم به بازار داخلی و انحصاری بدوزد و نتواند به بازارهای جهانی راه پیداکند،نمیتواند در این دنیای پرشتاب،تدوام یابد و آسیبپذیر خواهدبود.در این گردونه شوم،باید بهصراحت بگوییم که اتفاقاً علیرغم همه غوغاها،واردات قانونی،کمترین تأثیر رادارد.دشمن تولیدکنندگان عزیز،واردات شناسنامهدار نیست،ولی افسوس که،دیواری کوتاهتر از واردات وجودندارد که کسی بخواهد به آن هجمه ببرد.چه کسی توان حمله به شبهه دولتیها را دارد؟ چه کسی توان انتقاد از سازمانهای دولتی و بروکراسی حاکم بر آنها را دارد؟ چه کسی را یارای انتقاد از بخشنامههای زودگذر و دم دمی مزاجانه و مبتنی بر آزمونوخطا است؟ هرانتقادی،ممکن است عواقب و تبعاتش،بنیان بنگاهها را تحت شعاع قراردهد.پس فقط و فقط،این واردات است که بهعنوان دشمن شماره یک تولید معرفی میشود.
نکته حائز اهمیت آنکه واردات،خود معلول است و نه عامل.اساساً هیچ فعال اقتصادی به سراغ واردات کالایی که مصرفکننده ندارد،نمیرود.اگر کالایی واردمیشود،قطعاً برای آن بازار مصرف وجوددارد.بازاری که تولیدکننده داخلی نتوانسته آن را پوششدهد.پس اگر واردات هست،نه به دلیل وجود اهرمهای فشار که به دلیل پتانسیل بازاراست که واردکننده به سمت آن جلب میشود.بنابراین،بستن درهای واردات رسمی،تنها سبب میشود که نگاه مصرفکننده داخلی،از واردکننده رسمی و شناسنامهدار،به سمت کالای قاچاق هدایتشود.کالایی که نهتنها حقوق دولت را پرداخت نمیکند،بلکه سلامت مصرفکننده را نیز به خطر میافکند.کالایی که نظام برنامهریزی واردکنندگان رسمی را درهمشکسته،نظام تجارت قانونی و شناسنامهدار را خاکستری و غبارآلود میسازد.کالایی که نه نسبت به میزان ورود آن نظارتی وجود دارد و نه روی کیفیت آن.
سخن پایانی آنکه بیهیچ تردیدی،باید تولید را حمایت کرد،اینیک اصل است.اما نباید آدرس را اشتباه رفت.باید مخاطرات تولید بهدقت لیست و سهم هرعامل برآورد شود تا معلوم شود که فریادها را بر سر چه کسی باید کشید؟ تجربه میگوید قاچاق،مهمترین دشمن تولید و واردات رسمی،است و اگر جایی،از واردات رسمی،به بهانه حمایت از تولید بدگویی میشود،این قاچاقچی است که همانجا دلشاد و سرزنده میشود.
براین اساس با صدای بلند،باز تکرار میکنیم واردکنندگان شناسنامهدار و تولیدکنندگان این کشور،باید همصدا با یکدیگر،از مصائب قاچاق فریاد بزنند،نه اینکه نسبت به هم روترش کنند.
سیامک پیربابایی - نایبرئیس فدراسیون واردات ایران