دکتر حسین محمودی اصل - با مروری به گذشته درمییابیم که هراز گاهی اتفاقات مختلف و حوادث گوناگون در کشور رخ داده است و صرفا در ان مقطع احساسات مردمی و اهتمام و تلاش مسولان اوج گرفته و پس از مدتی با خاموشی اتفاق و حادثه و حواشی آن، تمام عزم شکل گرفته و تمام ضرورتهای لازم برای جلوگیری از اتفاقات مشابه، به زودی به فراموشی سپرده میشود و یا اینکه جدیت لازم به کار گرفته نمیشود.
پلاسکو فروریخت و آتش نشانان جانفشانی کردند و مردم و مسولین تسلیت گفتند. آیا تسلیت کافی است وخسارتهای مالی و جانی وروانی جامعه قابل جبران است؟ آیا نمیتوان با تدبیر، پیشگیری و تجهیزات بیشتر حوادث را به حداقل رساند و هزینههای جانی و مالی را کاهش داد؟ تاوان بیتدبیری و بیتوجهی برخی مسولان شهری و اجرایی را آتش نشانان و مردم باید بپردازند؟
این که بگوییم به اصناف تذکر داده بودیم و مردمان مقصرند کافی است؟ در اکثر مواقع اگر صنفی تذکری را جدی نگیرد با بلوکهای بتونی و پلمپ دادگاهی مواجه می شود اما اینجا حفظ جان مردمان، فقط به چند تذکر و رفع مسدولیت خلاصه میگردد. تا باز مردم مقصر باشند. مردمی که سرقفلی داشتند و مالک نبودند (مالک بنیاد مستضعفان بوده است)، چگونه میتوانستند برای ایمنسازی ساختمان اقدام موثری داشته باشند. هر چند که در شرایط رکود اقتصادی چند ساله، پرداخت هزینههای ایمنسازی هم برایشان سخت بوده است. به نظر میرسد مشکل، ناشی از عدم وجود تعاملات بین نهادی بوده است. مشکلی که در همه جا وجود دارد. گاه شاهد قطع برق شهرداری بودهایم که با خاکریزی مقابل اداره برق پاسخ داده شده است و گاه تکلیف منافع مردمی و مجموعههای مختلف در دالان عدم تعامل نهادها و سازمانها، همگان را عاصی میکند. تعریف یک مکانیسم مناسب و کارساز در جهت افزایش تعاملات سازمانی و حکمیت قاطع در چالشهای بین سازمانی بسیار ضروری است.
در پی حادثه پلاسکو مردمان این سرزمین بسیار متاثر شدند و در جای جای ایران به ابراز همدردی پرداختند. برخی نیز در تهران از سرکنجکاوی و دوربین به دست در محل حاضر شدند و موجب تاخیر در کار امدادرسانی شدند که باید با کار فرهنگی از این مشکلات عبور کرد. اما بسیاری از فرزندان این مرزو بوم به جهت حس انسان دوستی و کمک در این محل حاضرشدند . آنها آمدند تا اگر کمبود نیروی امدادی وجو داشت، اگر کمبود دستگاه و تجهیزات وجود داشت و اگر خونی نیاز بود از جان مایه بگذارند. خیلیها آمدند و در خیابانهای اطراف یرای نیروهای امدادی آب و غذا و همدلی هدیه دادند، عدهای از خانوادههای نگران آتش نشانان نیز آمدند. عدهای ناخواسته مزاحمت ایجاد کردند و عدهای مراحمت و همکاری داشتند .حیف فقط مزاحمین دیده شدند.
همه آمدند. همه حاضر بودند به جز دوراندیشی و عزم پایدار مسولان، که از حوادث قبلی عبرت نگرفته بودند و از این حادثه نیزتوشهای در جهت خدمت مدبرانه نخواهند داشت. آنها نیز دنبال دوربین بودند تا دیده شوند و مسولیت و خدمت عرضه کنند! اما دریغ و درد همیشه پس از حادثه میرسند و قبل حادثه فقط تذکرات با امضا مدیران زیردست دیده میشوند آنهم برای عرض مکتوب مسوولیتگریزی.
در تهران ۳۰۰۰ واحد در معرض آسیب ناشی از آتش سوزی و زلزله هستند. در کل کشور هم هزاران واحد آسیبپذیر داریم. تجربه پلاسکو و آتشسوزی های مکرر در پتروشیمیها زنگ خطری است که لازم است خوب شنیده شود. کشور درروی گسلهای مختلفی قرار دارد. در دورههای مختلف هزاران واحد تولیدی و کارخانه با کمترین ضرایب ایمنی در کشور ساخته شدهاند. بافت فرسوده با کوچههای باریک بدون تدابیر ایمنی و امکانات وجود دارند هرچند در ساخت و سازهای سالیان اخیر نیز امکانات و تدابیر چندان کافی نیست و در صورت وقوع چند حادثه هم زمان و یا یک حادثه بزرگ، امدادرسانی سخت خواهد بود. آمادگی برای حوادث و پیشگیری حداکثری از وقوع اتفاقات مختلف عزم جدیتری را میطلبد. افزایش ضریب ایمنی در محیط کار و زندگی، بایست در اولویت مسوولین باشد. امید است این حادثه و ضرورت ایمنسازی اماکن مختلف به فراموشی سپرده نشود و همه سازمانها و نهادها با تعامل و همکاری بیش از پیش بهفکر منافع ملی و مردمی باشند و کمتر شاهد چنین حوادث تلخی باشیم.