فرضعلی سالاری سردری-کنشگر برنامه ریزی و توسعه منطقه ای
بافتهای ناکارآمد شهری پهنه هایی از شهر هستندکه درمقایسه باسایر پهنه های شهر از جریان توسعه عقب افتاده و از چرخه تکاملی حیات جدا گشته و به کانون مشکلات و نارساییها درآمدهاند. این بافتها درصد بالایی از جمعیت شهری را در خود جای داده و در عین حال از ظرفیتها و قابلیتهای نهفته بسیاری برای توسعه های آتی درون شهری برخوردار هستند. اما پرداختن به بافتهای ناکارآمد شهرها و برنامهریزی برای آنها، جدا از پرداختن به واقعیتهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نبوده و مستلزم برنامه ریزی دقیق، جامع و واقع گرایانه است.درسالهای اخیر بازآفرینی شهری به عنوان رویکرد جدید برای بهسازی و نوسازی این بافتها مطرح شده است. در این راستا رویکرد«بازآفرینی شهری»گامی فراتر از مقاصد،آروزها ودستاوردهای «نوسازی شهری»، «توسعه شهری»و«بهسازی شهری» است و با درنظر گرفتن همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی،کالبدی و زیست محیطی به بافت، نگاهی جامع و یکپارچه و پایدار دارد.
تقریبا ۱۸ درصد مساحت شهرهای کشور را بافتهای فرسوده شهری تشکیل میدهند که ۵۵ هزار و ۱۰۴ هکتار آن را بافتهای ناکارآمد میانی، ۲۴ هزار و ۱۴۱ هکتار آن را بافتهای تاریخی و ۶۱ هزار و ۶۵۷ هکتار آن را سکونتگاههای غیر رسمی تشکیل میدهند.
راهبردها و نظریات مختلفی برای حل مشکلات ناشی از پدیده افت شهری و ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی آن، ارائه شده است که در رهیافت بازآفرینی شهری خلاصه میشود.
بازآفرینی شهری سیاستی جامع و یکپارچه برای حل مشکلات شهرها است به نحوی که منجر به ارتقای شاخصهای زیستپذیری و کیفیت زندگی شهروندان میشود. از سوی دیگر اجرای این طرح که در برگیرنده شبکهای از اقدامات و برنامههای مختلف و در مسیر اهداف توسعه پایدار محسوب میشود، رویکردی همهجانبه، مشارکتی، فرآیند مبنا، راهبردی، اجتماع محور و برنامههای بازآفرینی است که در تمامی سطوح، مشارکت حداکثری را به همراه دارد.
تغییر در عمکرد اقتصادی شهرها و افزایش جهانی شدن بازارها باعث تنزل و تحلیل رفتن اقتصادی شهرها شده است. نقش شهر در اقتصاد نوین و پیشرفته شامل میزان نیاز شهرها به تطبیق با فرایند های تغییرشهری قابل توجه است. توسعه ی سیاست های شهری در سه دهه ی گذشته در قالب فرایند پاسخگویی به تغییرات مستمر اقتصاد مدرن و نمود های فضایی و کالبدی آن بوده است.
بازآفرینی شهری به مفهوم احیاء، تجدید حیات و نوزایی شهری و به عبارتی دوباره زنده شدن شهر است. در واقع پارادایم جدید بازآفرینی شهری در بسیاری از شهرها، به دلیل تغییرات در عملکرد اقتصادی آنها و افزایش جهانی شدن بازارها دچار افت و تنزل اقتصادی شده اند به عنوان یک پیش شرط اقتصادی ضروری می باشد.
بازآفرینی شهری رویکردی است که درصدد احیا و معاصرسازی این محلات سنتی گام بر می دارد و تلاش تزریق روحی دوباره در این مناطق و فراهم آوردن شرایطی برای حضور و مشارکت همگان در فرآیند آن، از اهداف ارزشمند این رویکرد است. محرک های توسعه بازآفرینی شهری مولدهایی هستند در جهت بازگرداندن رونق و توسعه به مناطق مورد نظر پروژه های بازآفرینی شهری تا چرخه فعالیت زنده و پویا را در این مناطق به راه اندازد. در همین راستا چگونگی تاثیر رویکرد محرک توسعه در فرآیند بازآفرینی شهری در محلات سنتی ضروری می باشد. (رویکرد نو در بازآفرینی اقتصادی شهری).
مهمترین عامل فرسودگی بافت های شهری، افت اقتصادی است. این باعث می شود، بخش هایی از شهر از چرخه حیات شهری خارج شوند و روبه مُردگی بگذارند (افت شهری، عرضه و تقاضای شهری). اگر استراتژی بازآفرینی شهری به بهبود زیر ساختهای شهری، ارتقاء بهره وری زمین شهری، کاهش هزینه اصلاح و تجمیع اراضی شهری، ارتقاء مهارت نیروی کار محلی، بهبود وضعیت اشتغال، ارتقاء توان مشارکت، رقابت و میزان بهره برداری از فناوری، اطلاعات و ارتباطات منجر شود، بازآفرینی اقتصادی، جزء مهم و حیاتی آن است. منابع مالی و سرمایه گذاری جدید برای ارتقای فرصت های توسعه درونی شهر مورد نیاز است و این آغاز رویکرد اقتصادی به باز آفرینی شهری است.
با این مفهوم اقتصادی در سمت تقاضا، اگر شهری بتواند تمامی منابع داخلی و بودجههای خود را در جهت ارتقای کمی و کیفی محیط زندگی ساکنان و بهرهبرداران هزینه کند و آمادگی و ظرفیت پذیرش منابعی خارج از شهر و حتی کشور، را داشته باشد، آن شهر زنده است؛ یعنی هنوز سرمایهگذاری در آن از توجیه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی لازم برخوردار است و آن شهر، در حال تعالی و ارتقای اهداف خود بوده و خطمشی تقویت و نگهداری خود را یافته است. به عنوان مثال، راهاندازی فعالیتهای اقتصادی جدید، توسعه بازارهای گردشگری، ایجاد مکانهای مناسب برای برگزاری گردهمایی محلی، منطقهای، ملی و بینالمللی در شهر، باعث زندهماندن شهر خواهد بود. در طرف عرضه نیز، شهری زنده خواهد ماند که سرمایهگذاری لازم را برای توسعه زیرساختها در سطح شهر و توسعه راههای ارتباطی به آن شهر و توانمندسازی ساکنان خود انجام داده باشد.
بهصورت کلی میتوان بیان کرد، شهری به لحاظ اقتصادی زنده و پویا است که در شرایط سیستمی، فرآیندهای عرضه و تقاضا در آن به خوبی کار کنند و بتوانند به تغییرات مستمر اقتصاد مدرن پاسخگویی کنند. یک موجود زنده، مدام به سمت تعالی حرکت میکند و عدم تغییر یا ثابت ماندن به منزله شروع افول و مردگی آن است. ویژگی دیگر یک شهر زنده، توانایی شرکت در رقابت اقتصادی محلی، منطقه محلی، منطقهای و ملی است، در واقع توانایی رقابت، منعکسکننده کیفیت زیرساختها، مهارتهای نیروی کار و مزیتهای محلی است. رقابتپذیری مستلزم بهسازی، نوسازی کالبد شهری و توانمندسازی دائمی افراد است. به عبارت عامتر، شهری زنده خواهد بود که فرآیند بهسازی و نوسازی و توانمندسازی و به عبارت عامتر «بازآفرینی» در آن متوقف نشده باشد.
بازآفرینی اقتصادی فرآیندی محوری در بازآفرینی شهری است. بازآفرینی شهری به دنبال جذب و انگیزش سرمایهگذاری، اشتغالزایی و ایجاد فرصتهای شغلی و بهبود محیطزیست در شهرها است، بازآفرینی اقتصادی صرفا تغییر کاربری اراضی شهری به کاربریهای تجاری، اقامتی و صنعتی و اقتصادیتر نیست، بلکه باید علاوهبر اینها تاکید بیشتری به پاسخگویی نیازهای جوامع محلی و وارد شونده به شهر باشد و در پروژهها باید امکانات تفریح و فراغت را در نظرگرفته شود و تسهیلات لازم را برای جذب بازدید در شبانه روز فراهم کند و به عبارت دیگر، باید نیازهای جوامع محلی و غیرمحلی برای بهرهگیری از ظرفیت اقتصادی آنها تامین کند. بازآفرینی اقتصادی موفق یک شهر دارای دو بُعدی است: از یک طرف شهرعلاوه بر درآمدهای داخلی باید توانایی جذب بودجه های خارجی (سرمایه گذاری و ورود ثروت) داشته باشد.
رویکرد بازآفرینی اقتصادی و ارتقای جایگاه شهرها در حیات اقتصادی کشورکه میتواند منجر به بازآفرینی و توسعه درونی شهرها شود، به طوری که مزیتها و صرفههای اقتصادی مرتبط را فراهم کند: ارتقاء بهرهوری از زمین و کمک به تخصیص بهینه منابع ملی، کاهش اراضی بایر و رها شده در درون شهرها، کاهش هزینههای اسکان جمعیت و انواع هزینههای شهری، کاهش مصرف انرژی و آلودگی ناشی از آن، کاهش هزینههای تامین زیرساختهای مورد نیاز شهری، رونق بخشیدن به صنعت گردشگری، ایجاد اشتغال مستقیم و غیرمستقیم.