شنبه 01 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 64116 19:42 1396/04/18
 انسان برای انتخاب‌گری نیازمند آزادی و آگاهی است

 انسان برای انتخاب‌گری نیازمند آزادی و آگاهی است

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
 انسان برای انتخاب‌گری نیازمند آزادی و آگاهی است

 انسان برای انتخاب‌گری نیازمند آزادی و آگاهی است

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

  علیرضا ورچه-گروه سیاسی بخش سوم نشست دین و اقتصاد به مناسبت سی وششمین سالگرد شهادت آیت االله دکتر بهشتی و۷۲یار صدیق انقلاب اسلامی و رونمایی از کتاب بازگشت از بهشتی –بازگشت به بهشتی نشستی برگزار شد. در این مراسم دکتر فرشاد مومنی، دکتر علیرضا بهشتی، حجت الاسلام والمسلمین رحیم نوبهار و حجت الاسلام والمسلمین سروش محلاتی سخنرانی کردند. در زیر ابتدا خلاصه ای از بخش دوم را با هم می آوریم: بهشتی در این نشست اظهار داشت: من فکر می کنم هرکسی می خواهد بداند انقلاب اسلامی ایران براساس چه آرمان‌ها و ایده‎هایی شکل گرفت و حاصل چه تلاش هایی در گفتمان نو اندیشی دینی است یا هرکسی می خواهد با چارچوب فکری معماران این نظام و قانون اساسی آشنا شود و اینکه بداند در این چهاردهه اخیر از کجا به کجا منتقل شدیم باید مطالعه این کتاب بر خود لازم بداند. درباره تغییرات در قانون اساسی نیز باید گفت که حذف برخی از شوراها در قانون اساسی را می توان یک گام به عقب دانست، برای مثال شورای عالی قضایی، شورای رهبری و شورای صدا و سیما جز مواردی هستند که از قانون اساسی حذف شدند. عمده استدلال ها این بود که کار شورایی کار سختی است و نمی توان کار جمعی کرد. در ادامه بخش سوم این نشست را با هم می خوانیم: بهشتی باتوجه به وجه انتخاب گری شهید بهشتی، تصریح کرد: این مبنا، قابل دفاع و تامل است، مهم‌ترین وجه تمایز انسان از جانداران دیگر، انتخاب‌گری اوست. انسان برای انتخاب‌گری نیازمند دو پیش ‌شرط آزادی و آگاهی است. از سویی دیگر در پی انتخاب‌گری، مسوولیت می‌آید. شهید بهشتی مسئولیت‌های انسان را در این پنج رابطه تعریف می‌کند. رابطه انسان با خالق هستی، رابطه انسان با خویشتن خویش، رابطه انسان با محیط پیرامون، رابطه انسان با دیگران و جامعه و همچنین رابطه انسان با تاریخ. او توضیح داد: در این نظام سعادت انسان بر یک نظام حق و تکلیفی که برخواسته از این فرمول انسان شناسی، تعالیم قرآنی و سنت پیامبر(ص) شکل گرفته است. اگر می‌بینید در اصل ۴۳ کلمات با دقت انتخاب شده، به این دلیل است که انسان بتواند، انسان بودن خودش را تجربه کند؛ حکومت وظیفه دارد تا شرایط را برای انسان ها فراهم کند تا بتواند انسانیت خود را متحول کنند. مدیر بنیاد اندیشه‌های شهید بهشتی با اشاره به نظریه ها و شاخص های توسعه، بیان کرد: نظریه‌ های توسعه بعد از جنگ جهانی دوم مراحل تکاملی را طی کرد؛ ایده اول نوین سازی بود؛ بعد هم به دیدگاه‌های نئولیبرال ها می رسیم که در دوره تاچر و ریگان عملی و گسترده شد. وجه مشترک آنها این بود که انسان را موجودی صرفا اقتصادی می‌دانند، بنابراین شاخص های توسعه بیشتر حول افزایش در آمدها شکل می گیرد. در دهه ۱۹۸۰ «محبوب الحق» که وزیر دارایی پاکستان است می گوید، اشتباه ما این بود که فکر می‌کردیم همه وجوه توسعه به افزایش بهره مندی‌های اقتصادی برمی گردد. بهشتی باتوجه به تغییرات در نظریه توسعه انسانی توسط آمارتیاسن، اضافه کرد: آمارتیاسن و دیگران با انتقاد به نظریه های توسعه، آنها را به نظریه توسعه انسانی تبدیل می‌کنند. دو نکته قابل توجه در اینجا وجود دارد، ابتدا اینکه صرف شکل دادن به ساختارها تحولی به وجود نمی آید، بلکه در کنار ساختارها باید رفتارها هم تغییر پیدا کنند؛ به همین دلیل اهمیت ارتباط رفتار جامعه با ساختار جامعه را باز می کند. از طرف دیگر آمارتیاسن معتقد است انسان ها باید توانمند شوند. شهید بهشتی سال ها قبل از محبوب الحق و آمارتیاسن به مساله توانمند سازی در قانون اساسی توجه کرده است اما ما به آن بی توجهی کردیم باید کسانی مثل آمارتیاسن بیایند و به این مساله توجه کنند تا یادمان بیفتد که ما هم کامب تر و زودتر به این مساله پرداختیم. من این بحث را مطرح کردم برای اینکه ببینیم ما چه می خواستیم و چه شد، او در خصوص امروز و گذشته ریل گذاری انقلاب، افزود: آدمی به خوبی متوجه می‌شود که ریل گذاری مسیر توسعه بعد از پایان جنگ ریل گذاری صحیحی نبوده و اساسا ما را به یک دیدگاه های محدود و گاه ناکار آمد کشانده است؛ برای شکل دادن به فردای بهتر می توان به گذشته ها و دیروزها مراجعه کرد و مبانی مهم انسان شناختی که در آن زمان مطرح است را با مراجعه به آن اصول برای فردا بهتر درک کنیم. حجت الاسلام و المسلمین رحیم نوبهار به عنوان سخنران دیگر این نشست با ابراز تاسف و بیان اینکه "امروز بر سر مناظره چه آمد" گفت: در اندیشه های شهید بهشتی آموزه هایی است که گره از کار بسته ما در امروز باز می کند. آن حس اولی که ما از یاد کسی در ذهن مان می آید بسیار مهم است. فکر کردم بهتر است که در خصوص مسئله مناظره صحبت کنم. مناظره برای نسلی که شهید بهشتی را درک نکردند مانند یک رویا می ماند. اما نسل ما دید که شهید بهشتی تمام قامت در کنار کسانی که به گونه ای دیگر می اندیشیدند حاضر می شدند و سخن می گفتند و هم فکری می کردند. نوبهار با اشاره به یادداشت خود در روزنامه ای با عنوان "از مناظره دولتی تا مناظره مدنی" گفت: ما بعد از گذشت تقریبا چهار دهه به چند مناظره در ایام انتخابات ریاست جمهوری بسنده کردیم. مناظراتی که بسیار کم مایه هستند. این سوال های مناظره را چه کسی طرح کرده؟ مگر قرعه کسی است که چند سوال در داخل یک گلدان می اندازند؟ در آن یادداشت به برادران در صدا و سیما پیشنهاد دادم و گفتم مگر مناظره باید چهار سال یک بار آن هم با چنین سازمان دهی باشد؟ چرا در خصوص مسائل مختلف مناظره برقرار نمی کنید؟ چرا درباره مسائل مختلف به اندیشمندان فرصت نظر دادن نمی دهید؟ جامعه باید با مناظره های واقعی اداره شود. شاید روح شهید بهشتی خرسند شود که این مراسم ها را با حضور افرادی که منتقد ایشان هستند برگزار کنیم و همه همدلانه نظرات خود را بیان کنند. وی ادامه داد: امیدوارم کسانی که در این کار هستند فکری بکنند تا همه چیز در یک کادر مشخص شکل بگیرد. حداقل زمانی را به کسی اختصاص دهند و بگویند که در مورد موضوعی آزاد و خارج از این چارچوب صحبت کن. آیا سوالاتی که طرح شده، سوالاتی اساسی هستند؟ این استاد دانشگاه افزود: مدتی به ذهنم آمد که راجع به شهید بهشتی و حوزه عمومی صحبت کنم. متاسفانه شبیه آنچه که بعضی از اندیشمندان غربی می گویند بنیاد یک مدنیت و تمدن شد. برخی از متفکرین تمدن غربی از دل همان مدنیت معتقدند که این حوزه عمومی بعدها دچار افول شد و امروز حوزه عمومی اولیه در غرب هم دچار افول شده است. نوبهار اظهار داشت: ما در اوایل انقلاب حوزه عمومی داشتیم. من نوجوان ۱۸ ساله ای بودم و آمدم در همین میدان انقلاب به تماشای فیلمی راجع به مداخله آمریکا در سرنگونی حکومت های مردمی در جهان نشستم. بعد از آن فیلم جوان ها همانجا به نقد فیلم می پرداختند و بحث می کردند. حوزه عمومی در ایران به نظر من به مرور فروپاشید. امروز ما در جامعه فضای بحث نمی بینیم. حجت الاسلام و المسلمین نوبهار تصریح کرد: یک روحانی مجتهد عالی مقام تمام اعتبارات حوزوی خود را که یک نوع قربانی کردن است را به میدان می آورد و صادقانه می گوید من حزب دارم. ما این درد را به که بگوییم که رئیس جمهور ما حدود ۲۰ روز از زمانی که کاندیداهای ریاست جمهوری قطعی می شوند، فرصت است تا برنامه هایشان را بریزند، آیا این خنده بازار نیست؟ وی خاطرنشان کرد: من دیدم که داد مردم عادی هم از چنین وضعی بلند شد و خواستار ارائه برنامه های کاندیداها بودند. اما آن ها توجه نمی کردند که در ساختارهای موجود کسی نمی تواند برنامه بریزد. چرا ما احزابی نداریم که راجع به اقتصاد، سیاست، امور خارجه، بهداشت، سلامت، تامین اجتماعی و ... سالها برنامه ریزی کنند. ادامه دارد..............    


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |