جمعه 31 فروردین، 1403

کدخبر: 13365 17:14 1394/03/26
اقتصاد زيست محيطي - اجتماعي معناگرا به وسيله نوآوري‌ها و اختراعات

اقتصاد زيست محيطي - اجتماعي معناگرا به وسيله نوآوري‌ها و اختراعات

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
اقتصاد زيست محيطي - اجتماعي معناگرا به وسيله نوآوري‌ها و اختراعات

اقتصاد زيست محيطي - اجتماعي معناگرا به وسيله نوآوري‌ها و اختراعات

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

راينِر اِشوِرت‌فِگِر _ کارشناس اقتصاد پايدار و نوآوري زيست محيطي‏
rws@Creventis.de
معناي تمدن صنعتي غرب را بايد به طور جدي مورد پرسش قرار داد، چرا که هدف اين تمدن دراين است که اسکيموها را داراي خانه هايي گرم کند تا آنها مجبور شوند کار کنند و هزينه خريد يخچال را تامين کنند!‏

در چنين روش زندگي اي بايد ازخود پرسيد که ما واقعا ميخواهيم چه دنيايي را براي نسلهاي آينده خود برجا بگذاريم؟ و با ادامه اين روند زندگي درغرب چه دنيايي برجا خواهد ماند؟
‏"اهداف نهايي اقتصاد"‏
لودويگ ويلهلم ارهارد ازسال 1949 تا 1963 وزيراقتصاد آلمان بود که به "پدر معجزه اقتصادي آلمان" نامور بود. او از سال 1963 تا 1966 دومين صدراعظم جمهوري فدرال آلمان بود. ‏
وي درسال 1957 درمورد اهداف نهايي اقتصاد مينويسد:‏
‏"قطعا زماني به جايي ميرسيم که بايد به حق ازخود بپرسيم آيا افزايش مداوم توليد کالاها و ايجاد رفاه مادي بيشتر واقعا برايمان بامعنا و سودبخش خواهد بود؟ آيا بهتر نيست که با کمي چشم پوشي از"پيشرفت"، اوقات فراغت بيشتر، آرامش و تفکر، و آسايش و استراحت بيشتري براي خود قايل شويم؟ اين جملات تنها خطاب به وزيراقتصاد نيست، بلکه به همان اندازه دين شناسان، جامعه شناسان و سياستمداران را هم مورد خطاب قرارمي دهد."‏
‏"معناي جديد اقتصاد زيست محيطي-اجتماعي"‏
هدف اقتصاد درآينده بايستي توليد محصولات و خدمات ضروري و معنابخش، سودمند و با کيفيت بالايي باشد که بتوان از طريق آنها آسيبهاي وارده به طبيعت، محيطزيست و انسانها را از سده هاي پيشين جبران کرده و آينده اي درشأن زندگي براي نسل هاي آينده ايجاد کرد. توليدات آينده مدار بايستي با اولويت برکاهش استفاده از منابع طبيعي و سازگاري با محيطزيست انجام پذيرند و در طراحي آنها بايستي پيشاپيش "بهينه سازي در بازيافت مواد اوليه"،"امکان استفاده مستمر ازمحصولات توليد شده" و"استفاده دوباره از محصولات و يا اجزاي آنها" را برنامه ريزي کرد. محصولاتي که براي توليد آنها نياز به استفاده و مصرف منابع طبيعي هست، را مي توان اساسا درسه دسته "محصولات پايدار و ضروري"،"محصولات مفيد و قابل قبول" وهمچنين "محصولات غيرضروري و قابل چشم پوشي" تقسيم بندي کرد.‏
براي تحقق اقتصاد مقاومتي زيست محيطي-اجتماعي معناگرا در ايران بايستي اقدامات زير انجام گيرد:‏
‏-واردات را تا حد امکان کاهش داد
‏-وابستگي به صادرات نفت و گاز را کم کرد
‏-اقتصاد را به صورت گسترده تنوع بخشيد
‏-شرکتهاي کوچک و نيمهبزرگ و يا با مسئوليت محدود را در سطح گسترده ايجاد کرد
‏-ديوانسالاري و فساد اداري را از ميان برداشت
‏-اقدامات فوري لازم براي جلوگيري از فرار مغزها را انجام داد
‏-نوآوريها و اختراعات را حمايت کرد
‏-واردات تکنولوژيها و فناوريهاي زيست محيطي وهمچنين اطلاعات بروز فناوري را گسترش داد
‏-بالاترين ارزشگذاري را از طريق توليد محصولات و خدمات داخلي و متناسب با نياز بازارهاي بينالمللي و همچنين با توان رقابتي در بازارهاي جهاني ايجاد کرد
‏-اولويت را بر"خودکفايي" به جاي"جهاني شدن" داد ‏
‏-از منابع مواد اوليه (نفت و گاز و ...) و گنجينه هاي طبيعي کشور حفاظت کرد.‏
درمجموع تمام اين موارد تاکيد بر"پايداري"، يعني نقش برابر جنبه هاي "اقتصادي"،"زيست محيطي" و"اجتماعي" مدنظراست تا بتوان اقتصادي آينده مدار، نوآور و درجهت اقتصاد مقاومتي اجتماعي-زيست محيطي ايجاد کرد. ازاين طريق نه يک رشد کمي، بلکه يک رشد کيفي دراقتصاد کلان وهمچنين رشد آگاهي فکري و معنوي براي مردم فراهم مي شود. توانايي آينده مداري دراقتصادملي و همچنين جهاني تنها ازطريق کاهش درمصرف و بهينه سازي دراستفاده از مواد اوليه و انرژي کسب مي شود.‏
‏***نادان ازاشتباهات خود مي آموزد و دانا ازاشتباهات ديگران
براي تنوع بخشيدن به اقتصاد و کسب موفقيت درصادرات، نيازبه محصولاتي با توان رقابت جهاني است که به وسيله مدرنترين تکنولوژيها و جديدترين فرآيندها توليد شوند.‏
کنترل فناوري ها و بهينه کاوي (يا بنچ مارکينگ) بين المللي درزمينه مشاغل آينده و فناوريهاي بنيادين براي شرکتها واقتصاد کلان اهميت بسزايي دارند. چنانچه تام پيترز انديشمند مشهورعلم مديريت درکتاب خود"چرخه نوآوري"مي نويسد: "نوآوري تنها راه نجات ممکن در يک جهان اقتصادي مشوش و آشفته، و پيوسته درحال تغيير است، تا بتوان جايگاه علمي و اقتصادي کشور را ثبات بخشيده و در آينده افراط در تجارت خارجي را تحت کنترل درآورد."‏
‏"چرخ را دوباره اختراع نکنيم"‏
در اروپا اختراعات چندباره و دستاوردهاي ناکارآمد، ساليانه ضرري را درحدود 60 ميليارد يورو به بار مي آورد. چراکه بانکهاي اطلاعاتي و امکانات جستجو که دسترسي آن براي عموم آزاد است، به اندازه کافي مورد استفاده قرار نمي گيرند. با جستجوي اطلاعات مي توان علاوه برجلوگيري ازاين ضررها، به دانش هايي که ناشناخته مانده اند، دستيابي پيدا کرد و اين چنين درهزينه ها و بودجه مربوط به توسعه و پژوهش صرفه جويي کرد.‏
به کارگيري آخرين سطح تکنولوژي و فناوري موجود، به معناي جاسوسي اقتصادي و استفاده غيرقانوني ازآنها نيست که (براساس برآورد انجمن مهندسين آلمان درسال 2013) ساليانه ضرري دست کم 100 ميليارد يورو را درآلمان به بارمي آورد. بلکه منظور استفاده قانوني حدود 90 درصد اختراعات ثبت شده اي است که يا دراقتصاد به کارگرفته نشده اند و يا تاريخ حق انحصاري آنها گذشته است. درتحليل اختراعات ثبت شده وبلااستفاده مانده، تعداد بسياري ازايده ها، اختراعات و نوآوري ها هم وجود دارند که براي ثبت اعلام نشده و شامل اين تحليل نمي شوند؛ ايده ها و نوآوريهايي که درانديشه هاي خلاق مبتکران - دريکي ازمهمترين کشورهاي صنعتي رهبر دراقتصاد و تکنولوژي جهان (آلمان) - خفته مانده اند. اغلب مخترعان و نوآوران حاضرند اختراعات، ايده ها و طرحهاي خود را به قيمت ناچيزي بفروشند و يا حتي آنها را هديه کنند تا مگر بتوانند شاهد تحقق اين "فرزند ذهني" خود را باشند. ‏
‏"اطلاعات به عنوان مهمترين مواد اوليه درقرن بيست ويکم"‏
در سراسر جهان نياز فزاينده اي به اطلاع رساني در زمينه نوآوري وجود دارد تا بتوان نقصان در تکنولوژي و فناوري بخصوص در زمينه مسائل مربوط به آينده که عبارتند از مصرف بهينه انرژي، انرژيهاي نو و تجديدپذير، مولدها، موتورها و سيستمهاي انرژي نو و زيست محيطي، استفاده بهينه از مواد اوليه، مواد جديد، محيطزيست، بازيافت و تکنولوژي پزشکي را جبران کرد و شرکتهاي نوآور کوچک و نيمه بزرگ و يا با مسئوليت محدود با محصولات قابل عرضه در بازارهاي جهاني ايجاد کرد. ‏
به اين دريافت ميتوان رسيد که اختراعات و نوآوريها همانند سنگهاي فلاخن داوود در برابر جالوت ميباشند و اطلاعات مهمترين مواد اوليه در قرن بيست ويکم محسوب مي شوند.‏



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |