چهارشنبه 05 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 55164 20:38 1395/12/04
اقتصاد، حلقه گم شده تئاتر

اقتصاد، حلقه گم شده تئاتر

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
اقتصاد، حلقه گم شده تئاتر

اقتصاد، حلقه گم شده تئاتر

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

علیرضا امامی فرد-این روزها اگر به چهارراه ولیعصر در تهران  قدم بردارید اسم نمایشی همراه با اسامی بازیگران معروف به چشم می خورد. اگر هم عده ای معتقد باشند که صرفا با نام بازیگران صاحب نام نباید نمایشی دید و نظرشان کاملا هم درست باشد، باید گفت که بزرگی اسامی به بازیگران ختم نمی شود و نام نویسنده و کارگردان هم علاقه مندان را به دیدن این نمایش ترغیب خواهد کرد. حمیدرضا آذرنگ با متن «دولیتر در دو لیتر صلح»  توانست برنده جایزه بهترین نمایشنامه در بخش بین‌الملل سی‌امین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر شود و با کارگردانی نمایش «هتلی ها» مورد تمجید بسیاری از علاقه مندان تئاتر قرار گرفت. نمایش ترن به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا آذرنگ این روزها در سالن اصلی تئاتر شهر میزبان علاقه مندان به هنر تئاتر است. این نمایش یک بار به کارگردانی نیما دهقان در تئاتر شهر اجرا شده بود. بازخورد خوب آن توسط مخاطبان باعث شد تا به سراغ برخی از بازیگران این نمایش، از جمله بازیگرانی که در راه تئاتر و سینما مویی سفید کرده اند برویم و با آن ها مصاحبه ای داشته باشیم. فرید سجادی که بازی درخشانش در فیلم فروشنده اصغر فرهادی را علاقه مندان به سینما دیده اند معتقد است با بازی در این نمایش از تکرار فاصله گرفته است. فرید سجادی چه عاملی باعث شد تا در این نمایش بازی کنید؟ سالهاست که از تئاتر دور بودم و نمایشی کار نکردم و بیشتر زمان من صرف سینما و تلویزیون شد. اخیرا در حال فعالیت در حیطه بازیگری هستم و در تیم کارگردانی فعالیت نمی کنم. بعد از فعالیت های پی در پی در این زمینه احساس کردم که به سمت بازی در نقش های یکنواخت کشیده شده ام. من برای فرار از تکرار، کارهای درستی که به من پیشنهاد می شد را می پذیرفتم. فرقی نمی کرد که آن، فیلم کوتاه باشد یا تئاتر. این نمایش هم، انتخاب درست اینجانب و علت آن هم کارگردان و متن خوب بود. با نویسنده و کارگردان این نمایش، یعنی آقای آذرنگ آشنا هستم و قلم ایشان را به خوبی میشناسم. بعد از اینکه متن به من داده شد و کارگردان نقش فعلی را پیشنهاد داد، پذیرفتم و با شخصیت ارتباط خوبی برقرار کردم. تمام اینها باعث شد تا شرایط ایده آل روحی برای بازی کردن من در این نمایش ایجاد کند. آیا موضوع این نمایش ارتباطی با دغدغه اجتماعی دارد؟ اگر جواب مثبت است چقدر در تحقق خواسته هایش موفق بوده؟ من در نمایشنامه دنبال موضوعی خاص نیستم و بیشتر دغدغه های من اجتماعی است. اساسا از سیاست دور هستم و علاقه ای هم به آن ندارم و اصلا بلد هم نیستم. اما در رابطه با مسائل اجتماعی باید بگویم که همین که نفس می کشیم با مسائل اجتماعی درگیر هستیم و درباره اجتماع چه بخواهیم و چه نخواهیم درباره آن فکر می کنیم. علاقه ای ندارم که شعاری صحبت کنم ولی واقعیت این است که این نمایش دغدغه ای اجتماعی دارد. من در نمایش «ترن» انسان را می بینم و یکی از اصول انتخاب های من هم همین است که چگونه به انسان نگاه شده است. آیا در نمایش انسانی آگاه را می بینیم یا انسانی که کاملا گمراه است؟؟!!! اگر شما قلب سلیم شهید دستغیب را خوانده باشید، متوجه می شوید که مانند یک مینیاتور خصوصیات انسان طراحی شده و ما هم با همین سر و کار داریم. وقتی با انسان مواجه هستیم، به این معنی است که با اجتماع سر و کار داریم. بعید نیست که چنین نمایش ها و موضوعاتی بوی سیاسی به خود بگیرد ولی به عنوان مثال وقتی به گرانی اعتراض کینم ممکن است سیاسی هم برداشت شود. در جهان ما سیاستی غلط است که تشکیلاتی کار کند و آن هنگام هدف و نگاه شما به یک جریان سیاسی هدفمند خواهد  و با غرض پدیده های پیرامون را نظاره خواهید کرد. به این خاطر که نگاهی خاص را دنبال می کنید. می گویند غرض آمد هنر پوشیده ماند. اگر نظر ما را بخواهید من می گویم که نمایش «ترن» از این مسائل دور است. آیا نمایش ترن برای طیف خاصی از اجتماع است؟ اصلا، فکر می کنم همه را درگیر خودش کند. مشکل اصلی بازیگران در رابطه با اقتصاد چیست و آیا تئاتر می تواند مرتبط با اقتصاد باشد یا خیر؟ من سالها از تئاتر دور بودم و شاید دقت نظر کافی در این زمینه را نداشته باشم ولی چون تئاتر خواستگاه فرهنگی است و با فرهنگ ملتی سر و کار دارد و ملت  هم  از دولتی بهره مند است، باید دولت از طرف ملت از این نهاد فرهنگی که بازده اقتصادی آن کم است و نمی تواند روی پای خودش بایستد حمایت کند. اما نمایش هایی هستند که مستقلند و فروش خوبی هم دارند. من نیز نمی گویم که حتما دولت باید در همه جهات ورود کند. تئاتر با عمق فرهنگ یک جامعه سر و کار دارد و دولت ها به همین منظور باید حمایت کنند. شخصا به عنوان بازی در یک نمایش نمی توانم زندگی خود را ادراه کنم و نمی دانم چه کسی به داد بازیگرها خواهد رسید. شاید من از سینما و جای دیگر درآمد کسب کنم اما آن کسی که تمام زندگی اش تئانر است چه کند؟ در آخر امیدوارم مردم بیایند و حمایت کنند و این کار را ببینند. به نظر من اگر کسی این نمایش را ببیند بلافاصله درگیر آن خواهد شد. در ادامه به سراغ بازیگری رفتیم که بازی آن در فیلم «مهمان مامان» داریوش مهرجویی خاطره انگیز شد و به عنوان یک پیرزن تنها در آن فیلم بسیاری توانستند با نقش او ارتباط برقرار کنند. فریده سپاه منصور چه شد که این متن را برای بازی انتخاب کردید؟ آیا دیدگاه خاصی را دنبال می کند؟ بستگی به دیدگاهمان دارد. اینکه یک انسان جهان را چطور می بیند؟ آیا گاهی نگاهی به آسمان می اندازیم یا خیر؟ منظور من آسمانی که می بینیم نیست. هر کس اعتقادهایی دارد و منظور من از آسمان بعد معنوی آن است. نمی دانم چه بگویم ولی وقتی متن را خواندم دردم آمد. ما حتما تماشاگران دردآشنا داریم که بتوانند با این نمایش ارتباط برقرار کنند.  فکر می کنید فقط دردآشناها بتوانند با این نمایش ارتباط برقرار کنند یا به عنوان مثال جوانها هم می توانند درکی از نمایش داشته باشند؟ اینکه جوانها بتوانند نمایش را درک کنند چیزی نیست که بتوانم بگویم. خود من هم کنجکاو هستم تا روزهای دیگری از اجرای این نمایش بگذرد و بازخوردهای به مراتب بیشتری ببینم. در داخل سینما و تلویزیون از این کارها بسیار شده اما تئاتر متفاوت است. البته منظور من این متن نیست.  نمایشنامه «ترن» واقعا زیباست و دست آقای آذرنگ درد نکند که چنین متنی را نگارش کرده اند. شخص شما از جوانهای گروه چه بازخوردی داشتید؟ من زمانی به گروه اضافه شدم که دور خوانی تمام شده بود و متاسفانه احساساتی که میان جوانهای گروه و متن برقرار شد را ندیدم. اما مطلب بعدی این است که کسانی که در داخل مجموعه هستند با افرادی که از بیرون کار را نگاه می کنند بسیار متفاوت است. زیرا ما اپیزود اپیزود کار می کنیم ولی وقتی تماشاچیان نمایش را می بیند یک کلیتی را مشاهده می کنند. بنابراین آن کسی می تواند جمع بندی درستی از کار داشته باشد که از ابتدا تا آخر کار را میبنید. اوضاع تئاتر در حال حاضر چطور است؟ من سعی می کنم سالی بیشتر از دو نمایش کار نکنم و زیاد تنگاتنگ با تئاتر نیستم..ولی از این باخبرم که ممیزی ها خیلی تئاتری ها را اذیت می کند و نمی دانم چرا انقدر سخت می گیرند. در سالهای اخیر اوضاع بهبود نیافته است؟ به نظر من فرقی نکرده و این وقتی مشخص می شود که با بسیاری از عوامل تئاتر صحبت می کنید. بودجه و دستمزد خیلی مناسب نیست و فکر می کنند که بچه هایی که تئاتر کار می کنند چون عاشق تئاتر هستند نیازی ندارند که  شکمشان را سیر کنند. کسانی هستند که می گویند اقتصاد با تئاتر ارتباط چندانی نباید داشته باشد..نظر شما چیست؟ به نظر من حرف درستی نیست. درست است که تشویق می کنیم هر کس به دنبال علاقه خود برود ولی تا کی؟ بسیاری از مدیرهایی که در راس این حوزه فعالیت دارند عاشق نیستند و اطلاعات کافی از کار خود ندارند و همین باعث می شود که به تئاتر و افراد شاغل در آن ضربه وارد شود. قرار نیست که تاوان این عشق را بدهیم. حال چون عاشق هستیم پول نگیریم. من در سن هفتاد سالگی بیمار نمی شوم؟ بیمه ندارم، بازنشسته نمی شوم. از مسئولین سوالی دارم که آیا وقتی من بیمار شوم چه کسی قرار است هزینه درمان مرا بدهد؟ این هزینه عشق من به تئاتر است؟ برای همین می گویم که برخی از مسئولین درک ندارند. آنها با خود می گویند اینها عاشق کارشان هستند و بدون پول هم می توانند روزگار سپری کنند. سخن کوتاه می کنم و در آخر پیشنهاد می کنم که مردم کار را ببینند. اگر نظر من را بخواهید که می گویم یک تراژدی خوب خواهند دید و از دیدن آن پشیمان نخواهند شد. در نهایت باید بگویم کار با آقای آذرنگ برای من بسیار لذت بخش است. یکی از بازیگرانی که در سینما و تلویزیون بیشتر با کارهای طنز برای کودکان شناخته شده است در این نمایش به ایفای نقش پرداخته است. این بازیگر که خود را تئاتری می داند، برخلاف چهره دیده شده در قاب تلویزیون و پرده نقره ای، نقش های متفاوتی در صحنه تئاتر بازی کرده است که در این نمایش هم بازی متفاوتی به مخاطبان نمایش «ترن» ارائه می دهد. خسرو احمدی چرا این کار را انتخاب کردید؟ حمیدرضا آذرنگ از دوستان قدیمی من است. وقتی آذرنگ نمایشنامه و دست نوشته ای می نویسد واقعا لذت می برم. سالها پیش قرار بود چند کار با ایشان انجام دهم اما متاسفانه میسر نشد. این نمایشنامه یک بار توسط دوست عزیزم آقای نیما دهقان اجرا رفت و من همان موقع از دیدن نمایش لذت بردم. زمانی که این نمایش را به من پیشنهاد کردند، خیلی استقبال کردم.به نظر من روایتی از یک حادثه تاریخی در این نمایش می شود که هیچ جای دیگر دیده نشده است. اگر نظر مرا بخواهید، صراحتا می گویم که جوانها از دیدن این کار لذت خواهند برد. آیا این حادثه تاریخی به صورت شعاری مطرح می شود یا دیدگاه جدیدی را به مخاطب ارائه می کند؟ اصلا شعاری نیست. اتفاقا در برخی از صحنه ها خیلی واضح به برخی از مسائل انتقاد می شودکه از نظر من خوب و سازنده است. اقتصاد می تواند وارد هنر شود؟آیا لطافت هنر از بین نخواهد رفت؟ دسته ای به این مسئله اعتقاد دارند ولی من جزو آن دسته نیستم. من جزو گروهی هستم که می گویم اقتصاد باید وارد تئاتر شود. من خیلی علاقه دارم وزیر اقتصاد کار ما را ببینند و من از ایشان برای دیدن نمایش «ترن» دعوت می کنم. بیایند و ببینند چه اتفاقی در حال رخ دادن است.من به شما قول می دهم که اگر اقتصاد وارد تئاتر شود بی شک باعث رشد این حوزه خواهد شد. واقعا بسیاری از افراد از روی علاقه و بدون توجه به مادیات کار می کنند. درست است که من خودم را بچه تئاتری می دانم ولی باور کنید که من هم زندگی دارم.دلم گرم تر باشد قطعا کارم را بهتر انجام خواهم داد. اگر کسانی که اکنون در تئاتر مشغول کار هستند از لحاظ اقتصادی شرایط بهتری داشته باشند با جان و دل بیشتری کار خواهند کرد. البته این بدان معنی نیست که در حال حاضر کم کاری می کنند ولی اگر شرایط اقتصادیشان بهتر باشد ذهنشان راحت تر است و درگیری فکری کمتری خواهند داشت. به این هم معتقد نیستم که اگر اقتصاد وارد تئاتر شود لطافت هنر از بین می رود. مگر امکان دارد که با اقتصاد لطافت از بین برود؟  لطافت هنر سر جای خودش است و هیچ گاه کم نخواهد شد. برای کسانی که مخالف عقیده من هستند احترام ویژه ای قائلم اما نظر من این چنین است.    


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |