اقتصاد جهان در هفتههای اخیر شاهد تشدید جنگ تجاری تعرفهای آمریکا با چین و شروع یک جبهه جدید با مکزیک است. به تعبیر والاستریت ژورنال، آمریکا از دهه ۱۹۳۰ وارد چنین جنگ تجاری بزرگی نشده و لذا فرجام آن نامعلوم است.
اما در این میان شباهتی میان شوکهای نفتی دهه هفتاد میلادی (سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۹) و جنگ تجاری امروز وجود دارد. در هر دو حالت، یک شوک به عرضه واردات کالایی ارزان قیمت که اقتصاد آمریکا به آن وابسته بوده، وارد شده است. در دهه هفتاد این شوک به دلیل وقایع ژئوپلیتیک به نفت وارد شد و امروز توسط دولت آمریکا با اعمال تعرفه وارد به کالاهای چینی وارد میآید. در هر دو واقعه، قیمت تمام شده برای مصرفکننده و کسب و کارهای آمریکایی افزایش یافته است.
توصیح اینکه در دهه ۱۹۶۰ و تا سال ۱۹۷۳، قیمت نفت خام عددی کم و بیش ثابت بود که بهصورت یکجانبه از سوی شرکتهای نفتی آمریکایی، و در بازاری انحصاری تعیین میشد. اوپک در سال ۱۹۶۰ شکل گرفت. هدف از تشکیل اوپک، ایجاد نوعی کنترل بر بازار نفت از طریق ایجاد هماهنگی بین کشورهای مختلف بود. با این وجود، تا سال ۱۹۷۳ کنترل قیمت نفت خام کاملاً در دست شرکتهای چند ملیتی باقی ماند. در واقع، تنها شرکتهای اصلی قادر به کنترل تولید نفت خام و جریان خرید آن توسط پالایشگاهها (که تماماً در تملک همان شرکتها قرار داشتند) بودند. در سال ۱۹۷۳ و با وقوع جنگ "یوم کیپور"، شاهد اولین تحول تاریخی در بازار جهانی نفت بودیم. کشورهای عربی، در پی درگیری رژیم صهیونیستی با فلسطین، تحریم نفتی را علیه کشورهای حامی رژیم صهیونیستی، خصوصاً ایالات متحده و هلند، اعلام نمودند. اوپک کنترل قیمت نفت خام را به دست گرفت و انتشار سالانه فهرست قیمت را که همواره برمبنای نفت خام سبک عربی به عنوان قیمت مرجع بود، آغاز کرد. با سیطره کشورهای اوپک بر بازار و به دلیل هراس ایجاد شده از بحرانهای خاورمیانه، قیمت نفت خام از بشکهای ۲ دلار به بشکهای ۱۲ تا ۱۵ دلار افزایش یافت. این اولین بحران بزرگ نفتی بود که شهروندان کشورهای اصلی مصرفکننده نفت بویژه آمریکا شاهد آن بودند و باعث شده بود که آنها در تعطیلات و آخر هفتهها پیاده و یا با دوچرخه رفت و آمد کنند. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹ نیز، بلافاصله از سوی کشورهای مصرفکننده به عنوان تهدیدی جدی برای ثبات جغرافیای سیاسی منطقه خلیج فارس و عامل ایجاد ریسک برای جریان صادرات نفت قلمداد گردید.
در این زمان بود که یک فضای فوقالعاده احساسی ایجاد شد که مشخصه آن حس قوی مشارکت و آگاهی در کشورهای مصرفکننده بود. در نتیجه بحث نیاز به تنوع بخشیدن به منابع انرژی آغاز گردید. برنامههای عظیم سرمایهگذاری برای ساخت نیروگاههای هستهای و سوخت ترکیبی در دستور کار قرار گرفت. در این دوره، بالاترین سطح اجماع در خصوص توسعه و کاربرد وسایل حمل و نقل عمومی حاصل شد. این دوره تاریخی ۱۰ تا ۱۵ سال ادامه یافت و باعث تغییرات عمیقی در دنیای انرژی شد. بدینترتیب، شوکهای نفتی نقشه راه مناسبی در مقابل ایالات متحده ترسیم کرد و آنها رنجهای کوتاهمدت را برای رسیدن به دستاوردهای بزرگتر به جان خریدند.
در سالهای اخیر، ایالات متحده همچون سالهای دهه هفتاد که به نفت ارزان خاورمیانه وابسته بود، به کالاهای وارداتی ارزان قیمت چینی وابسته شده بار دیگر به فکر رهایی از این وابستگی افتاده است. برآوردهای موجود حاکی از آن است که تعرفه سالانه آمریکا بر فولاد، آلومینیوم، پنلهای خورشیدی و ماشینهای لباسشویی وارداتی از چین بالغ بر ۲۰۰ میلیون دلار است.
پس از شوکهای نفتی، آمریکا رفتار سیاسی و حمایت از رژیم صهیونیستی را تغییر نداد بلکه با درس گرفتن از آن وقایع، ذخایر استراتژیک خود را افزایش داد، صرفهجویی انرژی را با افزایش راندامان ارتقا داد، سیاست تنوع بخشیدن به منابع انرژی را در پیش گرفت و اکنون نیز با سپری کردن انقلاب نفتی شیل، از واردکننده نفت به صادرکننده آن تبدیل شد و بدین ترتیب اقتصاد خود را مقابل سلاح نفتی خاورمیانه ایمن ساخت. امروز نیز تعرفهها باعث تقویت تولید داخلی ایالات متحده برای جایگزینی کالاهای وارداتی خواهد شد و آسیبپذیری اقتصاد آمریکا را در مقابل چین کمتر خواهد کرد. اینها همان درسهاییست که ما امروز میبایست در مسیر کاهش وابستگی به نفت و کالاهای تحریمی فرابگیریم.
دکتر روحاله کهنهوش نژاد