شنبه 01 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 91623 18:44 1397/08/25
بازگشت به مسیر فشار: دولت ترامپ و معاهده هسته ای ایران

بازگشت به مسیر فشار: دولت ترامپ و معاهده هسته ای ایران

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
بازگشت به مسیر فشار: دولت ترامپ و معاهده هسته ای ایران

بازگشت به مسیر فشار: دولت ترامپ و معاهده هسته ای ایران

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

محمدرضا اکبری جور دانشجوی دکترای اقتصاد برجام یا برنامه جامع اقدام مشترک هم در دوره نزدیک به دو سال مذاکره طرفین و هم بعد از آن، در داخل ایران و ایالات متحده منتقدان جدی داشته است. در ایالات متحده یکی از منتقدان سرسخت آن، به بالاترین مقام اجرایی در کشور هم می‌رسد و نهایتاً وی تصمیم به خروج از آن می‌گیرد. شاید مروری بر آبشخور فکری منتقدان امضای این توافق‌نامه بتواند روشن کننده اقدامات بعدی این دسته از افراد باشد. یک از مخالفان برجام متیو کورینگ، دانشیار دانشکده امور خارجه و دپارتمان خدمات خارجی در دانشگاه جورج تاون، تحلیلگر نظامی سازمان سیا و پنتاگون می‌باشد. از وی به عنوان جمهوری‌خواهی سرسخت و از طرفداران سیاست فشار بر ایران نام برده می‌شود. او سه ماه قبل از خروج دولت ترامپ از برجام در ژانویه سال ۲۰۱۸ مقاله ای با عنوان « بازگشت به مسیر فشار: دولت ترامپ و معاهده هسته ای ایران»  در مجله دیپلماسی و امورخارجه، تصمیمات و سیاستهای ضد جمهوری اسلامی در کاخ سفید و حزب جمهوری خواه بیان نموده است. در این یادداشت تلاش می‌شود به صورت خلاصه، دلایل و توجیهات طرح شده مبنی بر بد بودن برجام به عنوان یک معامله سیاسی و اقتصادی برای آمریکا و عدم رفع خطر هسته‌ای ایران مورد کند و کاو قرار گیرد. او پایه استدلال های خود را بر روی موارد زیر می گذارد:
  • این توافق نامه تهدید هسته‌ای و موشکی ایران متوقف نساخته و تنها به تاخیر می‌اندازد.
مهمترین محدودیت های برنامه ایران پس از ۱۰ و ۱۵ سال به ترتیب در سال های ۲۰۲۵ و ۲۰۳۰ منقضی می‌شود. ایران می‌تواند به سادگی در انتهای این دوره شاهد ابطال محدودیت برنامه هسته‌ای خود باشد و سپس با توجه به شرایط مذاکره، یک برنامه بسیارگسترده غنی سازی اورانیوم منجر به ساخت سلاح هسته‌ای که هیچ نیروی خارجی قادر به کنترلش نباشد را، آغاز نماید
  • این معامله گزینه نظامی را علیه ایران تضعیف می‌کند.
اگر ایران از توافق خارج شود، ایالات متحده در ایجاد مجدد اجماع جهانی برای اقدام نظامی به مشکلات عدیده‌ای برخواهد خورد. از اینرو مقابله با کشوری که در طول یک دهه با شرایط توافقنامه بین المللی طراحی شده در واشنگتن گام برداشته و لغو تحریم ها موجب ثروتمندترشدن و در قرار گرفتن در موقعیت بهتر دفاعی، دشوار خواهد بود.
  • پیروی ایران از برجام باعث تضعیف نفوذ آمریکا در منطقه و جهان می‌شود.
ایران با امضای برجام از فشار تهدیدهای اقتصادی و نظامی ایالات متحده خلاصی یافته و هر دو  این گزینه ها از روی میز حذف شده است. حال گشایش‌های ایجاد شده در اثر رفع تحریم ها،  اقتصاد ایران را بهبود خواهد بخشید و باعث مقاومت بیشتر اقتصاد ایران در آینده می‌شود. در این راستا شرکت‌های خارجی تمایلی به کاهش روابط تجاری با ایران نخواهند داشت و از توسعه روابط تجاری جدید بهره‌مند می‌شوند و در این میانه اقتصاد آمریکا از منافع این توافقنامه عایدی نخواهند داشت.
  • از نظر نظامی برجام به برنامه توسعه موشکی ایران نمی‌پردازد.
ایران با ادامه برنامه تحقیق و توسعه خود قادر به تولید موشک‌های بالستیک بین قاره‌ای خواهد بود که تا سال ۲۰۲۰ بتواند برد آن به قاره آمریکا برسد. این معامله نه تنها موشک‌های بالستیک را مورد توجه قرار نمی‌دهد، بلکه محدودیت‌های سازمان ملل را درمورد واردات فناوری موشک‌را پس از سال ۲۰۲۳، حذف می‌کند.
  • این معامله برهم زننده سیاست یکپارچگی آمریکا در مورد عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای است.
ایالات متحده برای نیم قرن تلاش کرده است تا کشورهای دیگر از جمله متحدانش را از غنی سازی اورانیوم منع سازد. ایران دراین قرارداد، در اوج تیزهوشی و فراست، مهر تاییدیه نظام های بین المللی را برای برنامه غنی سازی خود اخذ نموده و یک سابقه خطرناک را ایجاد کرده است. در حال حاضر سایر کشورهای خاورمیانه و آسیا اعلام می‌کنند که اگر ایران بتواند اورانیوم را غنی سازی کند، آنها نیز می‌تواند این کار را انجام دهند.
  • این معامله تا حد زیادی قدرت ایران را در خاورمیانه تقویت کرده است.
تهران با استفاده از پول نقد حاصل از این قرارداد، برای تأثیرگذاری نفوذ خود در سراسر منطقه استفاده می‌کند. نیروهای نظامی ایران و نمایندگان او حضور زیادی در عراق، سوریه، لبنان و یمن دارند. نفوذ ایران در منطقه اکنون بیشتر از هر زمان دیگری از زمان امپراطوری ایران است و این وضعیت باعث می شود که شرکای آمریکا در منطقه، از جمله اسرائیل، در شرایط ناگواری بسر برند.   براین اساس برجام به عنوان یک معامله بد تلقی گردیده و شرایط نامطلوبی را برای ایالات متحده فراهم نموده است از اینرو ایالات متحده می باید به دنبال شناسایی سناریوهای برون رفت از این شرایط براساس سناریوهای زیر باشد:
  • ایالات متحده به دنبال مذاکره مجدد با هدف ایجاد تغییرات مد نظر خود با ارایه به یک نسخه بهبود یافته از قرارداد فعلی باشد.
این استراتژی می‌تواند شامل مقررات غروب طولانی‌تری باشد. بعنوان مثال محدودیت غنی‌سازی اورانیوم بجای ۱۰ الی ۱۵ سال می‌تواند به ۲۵ تا ۵۰ سال گسترده‌تر شود یا اینکه دائمی شود. از طرفی می توان برنامه موشکی ایران را نیز تحت توافقنامه جدید تحت فشار قرار داد. این استراتژی باعث بهبود وضعیت می‌شود ولی احتمال توسعه پنهان تسلیحات هسته‌ای را از بین نمی‌برد و ایران می‌تواند با ادامه مخفیانه برنامه غنی‌سازی خود، با ساخت بمب هسته‌ای یک سال فاصله داشته باشد. از این رو نیاز به پایش همه جانبه رفتار ایران احساس می شود. نهایتا با اتمام قرارداد، ایران بدون مشکل به سمت غنی سازی خواهد رفت و در آن حالت منع گسترش سلاح های هسته‌ای بشدت سخت خواهد بود.
  • ایالات متحده به دنبال تغییر رژیم ایران باشد.
از آنجاکه ماهیت سیاست‌های آمریکا ستیزی نظام جمهوری اسلامی در دوره چهل ساله حیات خود حتی با عوض شدن رهبران آن تغییر ننموده است، نمی‌توان انتظار داشت با گذشت زمان تغییراتی به نفع ارتباط گسترده با آمریکا صورت پذیرد. لذا می‌بایستی با تقویت دشمنان بالقوه جمهوری اسلامی برای تغییر آن تلاش نمود. هرچند بعید به نظر می‌رسد که این اقدامات حداقل برای پرداختن به چالش‌های هسته‌ای ایران زمان لازم را داشته باشد.
  • به ایران باید اجازه داده شود که یک برنامه هسته‌ای واقعاً صلح آمیز را داشته باشد.
گرچه این مطلوب ایران است، لیکن مانند همه‌ی کشورهای دارای برنامه‌های صلح آمیز، ایران مجاز نخواهد بود که سوخت هسته‌ای خود را تولیدکند. در عوض، می‌تواند میله‌های سوخت اورانیوم غنی شده را از یک کشور پیشرفته‌تر مانند روسیه، فرانسه یا ایالات متحده وارد نماید. بدین ترتیب  ایران با حذف برنامه غنی سازی خود قادر به تولید سلاح هسته‌ای نخواهد بود. این مسیر همچنین می‌تواند شامل شرایط مرتبط با سایر فعالیت‌های دیگر ایران مانند چارچوب مذاکره‌ای در مورد برنامه موشکی بالستیک ایران باشد. آنچه که تقریباً قطعی است، پذیرش توافقنامه جدید به راحتی امکانپذیر نمی‌باشد. از اینرو برای آوردن ایران به میز مذاکره، ایالات متحده باید به مسیر فشار مضاعف بازگردد. آمریکا می تواند  امیدوار باشد هرگونه تهدید و فشار از جمله فشارهای اقتصادی موثر افتد. همانگونه که مشخص است نویسنده مقاله پایه استدلالهای خود براساس فرض نادرست هدف تولید سلاح هسته‌ای توسط جمهوری اسلامی قرارداده است. فرضی که بارها و بارها از طرف دولتمردان و سیاسیون ایران مردود اعلام شده‌‌است. از سوی دیگر ایجاد فشار اقتصادی با استفاده از ابزار تحریم به منظور جلوگیری از افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی به هر بهانه ای در دستور کار قرار دارد. در قسمت دوم این مقاله به سناریوهای عملیاتی پیشنهادی نامبرده پرداخته خواهد شد.      


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |