اکبر صداقت -پژوهشگر فنی تحقیق و توسعه معادن
Sedaghat_arshiya@yahoo.com
اگر بخواهیم تعریفی ساده از رفتارسازمانی داشته باشیم میتوان این جمله را مطرح کرد: «رفتارسازمانی، اصول و ساختار، فراز و فرودهای طراحی شده برای اعضا در یک مجموعه است».
در این روند استرسهای بازار، تئوریهای عرضه و تقاضا و ایجاد تقارن درعملکرد شرکت دربین سایر اعضای تشکیل دهنده مجموعه را نیز میتوان به تعریف رفتارسازمانی پیوند زد.
وقتی به آمار نگاه میکنیم، میبینیم شرکتهایی غالبا با نگاه به فعالیتهای تولیدی (معدنی) در شرف تاسیس هستند ولی پس از طی مدت زمانی با انفعال در حوزه سرمایهگذاری، بین سهامداران اختلافاتی بروز مینمایند .
در تحلیل این اتفاق این پرسش مطرح میشود که آیا این اختلاف و انفعال بخاطر عدم شناخت از چگونگی یا فراز و فرودهای این صنعت است؟ برای رسیدن به پاسخ باید این ساختار را مهندسی بررسی کنیم .
در گام نخست، وقتی اعضا تصمیم بگیرند دارای نظام تشکیلاتی شوند باید دارای ساختار منسجمی باشند که برای دست یابی به اهداف این مجموعه شکل بگیرد، چون اهداف هر مجموعه منظم بیانگر توانایی اعضای آن موسسه است؛ همیشه در ایران این تفکر وجود دارد که جامعه ایرانی توان انجام پروسههای گروهی را ندارد ولی در واقعیت وقتی به تاریخ رجوع میشود اسنادی وجود دارد که نخستین تمدنی که قوانین جامع تشکیلات منسجم و شهروندی را ثبت نمود و جامعه تحت حکومت خود را با این قوانین هدایت و راهنمایی کرد جامعه ایران بود.
پس فرآیند تعاملات گروهی در ایران نهادینه است، وقتی اولین پایههای هرشرکتی گذاشته میشود باید ساختار ایجاد شده، پاسخگوی روابط بین اعضا باشد پس یعنی در گام نخست سهامداران باید دارای رفتاری فراسازمانی باشند و این بدین معناست که باید روند اداری درون تشکیلاتی خود را برقرار نمایند، زیرا وقتی این چرخه اداری ترسیم گردد فرد فرد مجموعه پاسخگو هستند، ولی اگر یک عضو که خود را سهامدار یا سرمایهگذار مینامد دیگر خود را ملزم به رعایت قوانین سازمانی نداند پس این مجموعه از اولین روزهای تشکیل با ابهام خود تشکیلاتی مواجه میگردد .
مرحله بعد، حرکت در مسیر از پیش تبیین شده است، حال روند طراحی و اجرا ساختار تجاری خود را طی مینماید در این مرحله اگر نتایج مستند از مطالعات پژوهشی را بررسی کنیم دارای موارد فنی است که لزوما باید مدنظرباشد ولی به دلیل عدم توجیه فنی و اقتصادی برای سهامداران، موارد فنی رعایت نمیگردد و این نقطه بحرانی هر پروژه است زیرا رفتارهای سازمانی هیچ گاه در این ساختار رعایت نمی شود چون از نخستین فرآیند تشکیل این حرکت گروهی، مهمترین عامل موفقیت انسجامهای گروهی برای رفتارسازمانی تعریف کاربردی ارائه نگردیده است.
رفتار سازمانی در واقع ایجاد انگیزه برای راهبرد هرمجموعه در رابطه با اعضاست، فعالین بخشهای تولیدی، اقتصادی و تجاری باید جلسات هماهنگ و منظمی را برای شرکتهای خود دایر نمایند، شاید این هم اندیشیها به مرور زمان دچار روزمرهگی و یا عادی تلقی گردد ولی مدیران درهمین نشستها میتوانند استراتژیهای نوین را برای پویایی وایجاد انگیزه برای بهبود شرایط کسب و کار در بین اعضا طراحی و اجرا کند .
رفتارسازمانی بیانگر نگاه هر فرد از مجموعه است، اگر با دید کارشناسی به گزارشات تحلیلی در زمان تعدیل سود یا سرمایه بنگریم وقتی مجموعه سهامداران در مجامع عمومی حضور دارند و مستندات مالی شرکت را بررسی مینمایند در صورت زیان ده بودن آن شرکت در سالهای متوالی مالی، سهامداران حاضر به عرضه سهام خود در بورس یا فرابورس نیستند، زیرا مهمترین عامل موفقیت خود را صرف حضور به موقع سرمایهگذاری در آن شرکت ندانسته، بلکه رفتارسازمانی تمام اعضای گروه را عامل موفقی در دستیابی به سود یا زیان میدانند.
نکته پایانی رفتارسازمانی ارائه تحلیلی آگاهانه از رفتارها در مواجه با شرایط متفاوت بازار است، در واقع استراتژی سازمانی عامل بدیهی ست که فرمول موفقیت هرمجموعه که دارای عضو است چه اعضا همگن با سازمان و یا غیرهمگن با موضوع فعالیت آن سیستم باشند، استراتژی رفتارسازمانی اعضای آن مجموعه با توجه به شرایط بحرانی بازار امکان حیات و فعالیت در بازار را ایجاد مینماید.