میثم سعادت-گروه سیاسی
در روزهایی که فضای کشور همچنان برای تحلیل اتفاقات روزهای گذشته در یک شرایط مبهم به سر می رود و عموم تحلیلگران سیاسی و اجتماعی سکوت پیشه کرده اند تا ابعاد دیگری از اتفاقات روشن شود، کارشناسان رسانه بیشتر از هر زمانی به صدا و سیما انتقاد می کنند. آن هم در شرایطی که شایعاتی مبنی بر تحریم صدا و سیما از سوی آمریکا شنیده می شود. تحریمی که البته جدید آن و ابعاد آن هنوز مشخص نیست.
روز گذشته مازنی نماینده تهران و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با اشاره به تدوین قانون نظارت بر صدا و سیما، به تدوین قانون جدید مدیریت صدا و سیما اشاره کرد و گفت: این قانون سه ویژگی دارد. اولا در کنار رییس هیات امنای منصوب رهبری را پیشنهاد کردیم. چون در نظام تصمیم گیری باید فردی عمل کرد اما در نظام تصمیم سازی حتما باید یک جمعی باشد که هم کمک کند وهم مشورت بدهد و به نوعی مسئولیت بپذیرد و همه مسئولیت و مشکلات بر روی یک نفر متمرکز نشود. کمیته فرهنگ و هنر و رسانه و آقای لاریجانی به این مسئله توجه کرده اند و در جلسات نیز تاکید شده که خوب این کار با نظر رهبری انجام شود اما درعین حال اقتدار مدیریت صدا و سیما که در یک جاهایی شبیه یک مدیریت نظامی باید حرف آخر را بزند، نباید آسیب ببیند. مسئله دیگر بحث رادیو و تلویزیون خصوصی است که در حد مجاز مطابق با قوانین کشور از سوی صدا وسیما برای تولید و پخش آثار رادیویی و تلویزیونی مجوز داده شود. اگر این کار را نکنیم جامعه به سمت تاسیس رادیو و تلویزیون خصوصی خواهد رفت و چه بهتر که با نظارت دستگاه حاکمیتی مسئول که صدا و سیما است این کار را انجام دهیم. مسئله سوم بخش نظارت است. مقام معظم رهبری در بعد نظارت بر صدا و سیما می فرمایند که صدا و سیما مانند نیروهای مسلح نیست که زیر نظر من اداره شود بلکه حکم رییس را من صادر می کنم و اداره صدا وسیما باید به گونه ای باشد که سه قوا طبق اصل ۱۰۵ قانون اساسی هر کدام دو نیروی ناظر بر صدا و سیما داشته باشند. تاکید ایشان را سعی کردیم در این قانون اعمال کنیم که نظارت جدی تر باشد و صدا وسیما پاسخگوی هیات نظارت باشد.
اصلاح طلبان همواره در سال های گذشته منتقد رویه های حاکم بر صدا و سیما بودند اما در دو سه سال گذشته، اصولگرایان گوی سبقت انتقاد را از رفقای اصلاح طلب خود ربوده اند.
علی قنواتی در سلسله توئیتی با اشاره به ساختار پیچیده مدیران صدا و سیما، نوشته است « درخواست از ترامپ برای تحریم صداوسیما بیشتر یک شوخی بامزه توییتری است. درعینحال گفتوگو از ضعف و ناکارآمدی رسانه ملی پایان ندارد. همانقدر بیمعنی! صداوسیما در سیطره چند شبکه انسانی غیررسمی، موازی، کاملا مستقل و رقیب یکدیگر است. مثلا رئیس سازمان «هیچ» تسلطی بر محتوای بخشهای خبری ندارد! من بر اساس شناخت و تجارب مستقیم خودم این ۴ گروه را مهمترین شبکههای انسانی مسلط بر صداوسیما میدانم: گروه انتصابیون یا ۲۰سالهها: مدیرانی که از سپاه قدیم با آقای لاریجانی به صداوسیما آمدند و تا کنون بیشترین زمان مدیریت را بر شبکهها و بخشهای مهم سازمان داشتهاند. گروه انقلابیون یا ۴سالهها: در بحران مالی صداوسیما که کل بودجه آن صرف امور فنی و حقوق پرسنل میشود، تنها منبع مالی موجود برای برنامهسازی را این گروه در اختیار دارد و با استفاده از برگ برنده مالی، نسل جدیدی از مدیران را به صداوسیما تزریق کرده است. گروه سیاسیون یا خبریها: معاونت سیاسی، شبکه خبر، واحد مرکزی خبر، باشگاه خبرنگاران جوان و کلیه بخشهای خبری را دارند و کاملا خودمختار از رئیس سازمان و مستقل از ۲ گروه دیگر عمل میکنند. گروه انزجاریون یا بدنه سازمان: این گروه از هر ۳ گروه بالا منزجر اند اما با هر کدام علیه دوتای دیگر متحد میشوند! مدیران میانی و رؤسای گروهها در شبکهها و گروههای برنامهساز قدیمیتر عمدتا از اعضای این گروه اند.
مدیریت فعلی صداوسیما با چالشهای متعددی مواجه است: بدهیهای هزار میلیاردی تلنبار شده از قبل، هجوم همهجانبه انقلابیون به انتصابیون (تیم افق به تیم لاریجانی)، فشارهای ناشی از رویکرد معاونت خودمختار سیاسی و شبکههای خودمختار انقلابیون، و مهاجرت مخاطب به مقصد فضای مجازی! روند فعلی، علاوه بر بازماندن رسانه ملی از اصلاحات ضروری و اورژانسی، خسارات بزرگ دیگری هم برای کشور دارد. مثلا در پشتصحنه فشارها برای ادامه فیلترینگ تلگرام نیز همین گروه است که پیامرسان سروش را به نام صداوسیما توسعه داده یا بهتر است بگوییم سرهمبندی کرده است!
از سویی دیگر حواشی شبکه ۴ سیما و مهمان برنامه که صدا و سیما را به دروغگویی ساختار یافته متهم کرده بود، از جمله حواشی دیگر سازمان صدا و سیما در چند روز گذشته بود. گرچه یامین پور در کانال خودش نوشته که اگر جای مجری برنامه بود، مهمان برنامه را اخراج می کرد!