جامعه صنفی در حالی خود را برای مشارکت در دومین دوره انتخابات اتاقهای اصناف سراسر کشور در بهار سال آینده آماده میکند، که معدود فعالان صنفی در برخی شهرستانها، رقابت منفی را آغاز کرده و به جای معرفی توانمندیهای خود، تخریب رقبا را در دستور کار قرار دادهاند.
به گزارش خبرنگار جهان اقتصاد، در بسیاری شهرستانها عملکرد خوب یا بد اتاق اصناف موجب شده تا در مقایسه با دیگر شهرستانها، جریان رقابت نامزدهای دوره بعدی جدیتر باشد.
اتاقهایی که عملکرد ضعیف داشتهاند، شرایطی را ایجاد کردهاند که دیگر فعلان صنفی با دلنگرانی و دلسوزی برای جامعه صنفی پا میدان بگذارند و در شهرستانهایی که اتاقها عملکرد موفق و مؤثرتری نسبت به دیگر شهرها داشتهاند و اتاق اصناف به نهادی قدرتمند تبدیل شدهاست، برخی به طمع بهرهگیری از کرسیهای قئرت وارد میدان شدهاند.
اما در تهران شرایط با همه شهرستانهای دیگر تفاوتهای جدی دارد، تعدد اتحادیهها، کثرت واحدهای صنفی، امکان ارتباط با نهادهی دولتی و حاکمیتی و بسیاری گزینههای دیگر، اتاق اصناف پایتخت را در موقعیتی ویژه قراردادهاست، که شاید پررنگترین آن احتمال زیاد پوشیدن ردای ریاست اتاق اصناف ایران برای کسی است که بر کرسی ریاست اتاق تهران مینشیند.
این جایگاه شاید روی کاغذ بسیار ارزشمند باشد، اما برای اتاق اصناف تهران و فعالان صنفی پایتخت نتایج مشابه آنچه روی کاغذ دیده میشد به دنبال نداشتهاست.
مشغلههای اولین رئیس اتاق اصناف تهران یعنی علی فاضلی به عنوان رئیس اتاق ایران موجب شد تا از ابتدا دیگر اعضای هیأت رئیسه اتاق اصناف تهران، به سیاری طلبیده شوند و با تقسیم مسؤلیتها یاریگر رئیس باشند.
اما گویی برخی از اعضای هیأت رئیسه نگاهی دیگر داشته و بیش از آنکه دل در گرو خدمت به جامعه صنفی داشته باشند، اسم و رسمها برایشان مهمتر است و خواهان جایگاه ریاست هستند.
این روند موجب شده تا برخی اعضای هیأت رئیسه اتاق تهران با همراهی رؤسای معدودی از اتحادیهها، ائتلافی انتخاباتی را تشکی داده و از ماهها پیش به جای انجام مسؤلیتهایی که برعهده دارند، وارد بازیهای رقابتی شوند.
آنچه عملکرد ایشان را قابل نقد میکند، نه سودای ریاست است و نه فعالیت تبلیغاتی، چراکه ایشان ضمن رها کردن مسؤلیتهایی که برعهده دارند، تخریب رقبا از جمله رئیس فعلی اتاقهای تهران و ایران یعنی علی فاضلی و همچنین آخرین رئیس شورای اصناف کشور یعنی قاسم نوده فراهانی را در دستور کار قرار دادهاند.
باور عمومی جامعه اصناف و رایزنیهای کارشناسان که این دو نفر را به عنوان قدرتمندترین افراد حاضر در انتخابات پیش رو معرفی میکنند، موجب شده تا برخی تلاش کنند با تخریب، آراء ایشان را کاهش دهند.
براساس مستندات موجود اعضای این ائتلافها وحدت چندانی نداشته و بر پایه استراتژی دشمن مشترک، متحد شدهاند و در گامهای ابتدایی مذاکره رو در رو با برخی از روسای اتحادیهها، ارائه گزارشهای نادرست به مسؤلان دولتی و همچنین تخریب رقبا در فضای مجازی بالاخص گروههای تلگرامی را در دستور کار قرار دادهاند.
اما کارشناسان حوزه اصناف این اتحاد را به ائتلاف روی سراب تشبیه کرده و بر این باور هستند که نبود وحدت میان اعضای حاضر در ائتلاف، واقعی نبودن بسیاری از اتهامات و تخریبها و همچنین تخریب یکدیگر بهرغم حضور در ائتلاف مشترک عامل شکست ایشان خواهدشد.
گذشته از دو مورد اول، رفتار ایشان در تخریب دوستان حاضر در ائتلاف همانند نسخهای که برای رقبای خارج از ائتلاف پیچیدهاند، اصلیترین عامل شکست این گروهها خواهد بود.
شاید بتوان اذعان داشت توهم پیروزی موجب شده تا ایشان پیش از برگزاری انتخابات و معلوم شدن نتیجه، رقابتی درون ائتلافی را کلید زده و یکدیگر را تخریب کنند و جالبترین رفتار ایشان، افشای اقداماتی است که برای تخریب رقبا انجام گرفته است.
ایشان که خود باور دارند، مسیر درستی را برای موفق شدن در انتخابات، پیش نگرفتهاند، برای رفع اتهام از خود در خصوص اتهامات و شایعاتی که برای رقبا درست کردهاند، هر کدام عضوی دیگر از ائتلاف پنهانی را مقصر همه این رفتارهای غیراخلاقی معرفی میکند و اینگونه است که باید بر باور ناظران بیرونی مهر تأیید زد و این اتحاد را ائتلافی روی سراب نام نهاد.