طی روزهای گذشته نظرات متعددی درباب ویژگیهای یک نماینده "خوب" از طرف سخنوران مطرح شدهاست. آنان مستقل از سلیقه و گرایش سیاسی خود، صفاتی مانند امانتداری، پاکدستی، گریزان بودن از رانت و دروغ، حسن سابقه، تعهد، تخصص، انقلابی بودن، مردمی بودن، و ... را بهعنوان ویژگیهایی که رأیدهندگان باید باتوجه بدانها نامزدهای انتخابات را ارزیابی کرده، و نمایندگان "خوب" را شناسایی کنند، برشمردهاند. بیتردید تکتک این صفات برشمرده، صفات نیکویی هستند که هرکس متخلق بدانها باشد، فردی صالح و قابلاعتماد است. بااینحال به نظر من، نکتهای ظریف در این اظهارنظرها مغفول مانده، یا حداقل توجهی درخور بدان نشدهاست. درواقع برخورداری از صفات و خصال حسنه برشمرده در بالا، نه فقط برای نمایندگان مجلس شورای اسلامی، بلکه برای همه صاحبان منصب و مقام ضرورت دارد. به بیان دیگر، اگر صحبت از ویژگیهای یک استاندار "خوب"، یک فرماندار "خوب"، یا یک مدیرکل "خوب" هم پیش بیاید، اتصاف به همین صفات توصیه خواهدشد. اما بهراستی آیا سمت "نمایندگی" هم همانند سایر سمتها است؟ و درنتیجه صفات نماینده خوب، همان صفات استاندار خوب است؟ به باور من، چنین نیست. یک نماینده خوب قبل از اتصاف به همه صفات حسنه برشمرده در بالا، باید از یک ویژگی مهم و کلیدی برخوردار باشد. نبود این ویژگی، در شرایط برابر، صلاحیت و شایستگی یک استاندار یا فرماندار خوب را زیر سؤال نمیبرد، اما آثار مثبت تمام صفات خوب یک نماینده را باطل و بیارزش میکند. مجلس شورای اسلامی در بین تمام نهادها و سازمانهای رسمی کشورمان از یک جایگاه ویژه و منحصر بهفرد برخوردار است که هیچ سازمان و نهادی نمیتواند مدعی آن شود: مجلس "خانه ملت" است. تریبون مجلس تریبونی است که منحصراً در اختیار ملت است. ممکن است گفته شود، همه نهادها و سازمانها در خدمت ملت هستند و به این خدمتگزاری افتخار میکنند. این نکته هرچند درست است، اما کافی نیست. ممکن است گفتهشود در عصر حاکمیت و اقتدار چشمگیر رسانهها، تریبونهای متعددی در اختیار ملت است و اقشار مردم میتوانند صدای خود را به گوش همگان برسانند و حتی قدرتمندان عالم را هم مجبور به شنیدن صدایشان کنند. ممکن است گفتهشود رسانه ملی البته اگر به تعهدات ملی خود عمل کند و خود را از انحصار تفکری بسیار خاص نجات دهد، میتواند تریبونی ملی و در خدمت مردم باشد. اما هیچکدام اینها حتی در بهترین شرایط، نمیتوانند تریبونی در اختیار ملت به تمام معنای کلمه باشند. قانون اساسی به عنوان یک میثاق ملی، مجلس را به عنوان خانهای برای ملت و تریبونی در اختیار ملت به رسمیت شناختهاست. مردم (منظورم همه مردم است نه گروهی خاص از آنان) میتوانند در این خانه حرف دل خود را بزنند و خواسته خود را بیان کنند. آنچه که از تریبون مجلس گفتهخواهدشد، و به گوش همگان خواهدرسید، صدای ملت و خواسته روشن و شفاف و بدونلکنت اوست، و نه صدای احزاب و جناحهای سیاسی یا اتاقهای فکر متکی به منابع عظیم مالی. فکرش را بکنید. نمایندگان ملت که بناست حرف دل ملت را بزنند، خواسته ملت را در قالب یک مصوبه قانونی مطرح میکنند. این خواسته از طرف نهادی محترم و قانونی که نماینده قرائت رسمی از شرع انور است، مخالف شرع تشخیص دادهشده، و جهت اصلاح و رفع مغایرت با معیارهای شرعی به مجلس بازگردانده میشود. رفت و برگشت و اصلاحات اعمالی بازهم نمیتواند نظر فقهای محترم شورای نگهبان را جلب کند. آنها همچنان خواسته ملت را شرعی نمیدانند. بااینحال نمایندگان ملت بر خواسته خود پافشاری میکنند. میثاق ملی ما در این مورد خاص مطابق اصل ۱۱۲، این اختیار را به نمایندگان ملت میدهد که مصوبه خود را از طریق مرجعی دیگر یعنی مجمع تشخیص مصلحت نظام به تأیید برسانند، و خواستهای را که به حسب ظاهر مطابق با شرع تشخیص دادهنشدهاست، با لباس "مصلحت" به اجرا بگذارند. همین مثال ساده نشان میدهد که جایگاه ملت و خواست ملت در نظام مقدس جمهوری اسلامی تا چه حد رفیع است. میثاق ملی حتی بدینحد هم اکتفا نکرده که به نمایندگان ملت اجازه پیگیری خواستهای را بدهد که در محکمه صالحه مغایر با شرع شناختهشدهاست؛ بلکه حتی مطابق اصل ۸۶ به آنان مصونیتی اعطا میکند که بتوانند بدوننگرانی از تبعات اظهارنظرهای خود، به "انجام وظایف نمایندگی" بپردازند؛ مصونیتی که هیچکسی و هیچمقامی از آن برخوردار نیست، زیرا همه در مقابل قانون یکسان هستند. بهراستی این همه امتیاز و این مقام رفیع چرا به نمایندگان دادهمیشود؟ پاسخ روشن است: آنان نمایندگان احزاب و باندهای سیاسی فعال در کشور نیستند. آنان به عنوان وکیل و سخنگوی ملت در خانه ملت حاضرند آن هم فقط به این دلیل که حضور همه ملت در خانه ملت و زیر یک سقف امکانپذیر نیست! با دقت در این معنی، مهمترین ویژگی نماینده "خوب" معلوم میشود: نماینده "خوب" کسی است که در تریبون مجلس حرف دل ملت را میزند، و خواسته واقعی او را دنبال میکند نه سیاستهای حزب یا اتاق فکر متبوع خود را. مردمی که به یک نفر رأی داده، و او را به جای خود به خانه ملت فرستادهاند، مطالبه مشروعشان این است که نماینده منتخب، وکیل مدافع آنان باشد، و از حق آنان دفاع کند، و حتی نگران مشروع بودن یا نبودن خواسته ملت نباشد، زیرا تشخیص این مورد خاص کار خانه ملت نیست. حال برای یک لحظه تجسم کنید صحنه دادگاهی را که وکیل مدافع متهم با بیانی آتشین برعلیه موکل خود سخن میگوید و با تشخیص خود او را محکوم میداند! در این صورت از خود خواهیدپرسید آیا او به راستی وکیل مدافع است یا قاضی یا نماینده دادستانی؟! نماینده "خوب" قبل از این که سایر صفات حسنه را داشتهباشد، باید بپذیرد که در لباس نمایندگی مجلس، بناست وکیل مدافع ملت باشد و از تریبون و خانهای که فقط و فقط مال ملت است حرف دل ملت را بزند و خواسته او را دنبال کند. چنین نمایندهای هرگز از مراجعه به آرای عمومی به هرشکل و طریقی رویگردان و نگران نخواهدبود، و به رئیسجمهور به دلیل این که سخن از برگزاری رفراندم به میان آوردهاست، تشر نخواهدزد. بلکه به عنوان نماینده واقعی ملت در تأیید او خواهدگفت که جانا! سخن از زبان ما میگویی. نماینده "خوب" بهطور مستمر برای کسب نظر از مردم و شناخت درست و دقیق خواستههای آنان خواهدکوشید و اعضای فلان گروه فاقدشناسنامه را "مردم" تلقی نخواهدکرد. او از چنان شجاعت، صداقت و سخاوتی برخوردار است که درصورتیکه میداند خواسته مردم مثلاً گزینه الف است، حتی اگر خود گزینه ب را مناسب میداند، در ترجیح گزینه الف بر ب تردیدی به خود راه نخواهدداد، زیرا او خود را صاحب هیچ حقی نمیبیند و فقط بهعنوان سخنگوی مردم بر صندلی خانه ملت تکیه زدهاست. بهعنوان یک مثال عینی، چنین نمایندهای قبل از تهدید وزیر ارتباطات به استیضاح به جرم افزایش پهنای باند اینترنت! ابتدا از موکلانش خواهدپرسید که میخواهند کشورشان از نظر سرعت اینترنت در سطح جهان همتراز یا پایینتر از جیبوتی باشد، یا حداقل همتراز کشورهای نهچندان مرفه همین منطقه خاورمیانه. با این توجیه، میتوان ادعا کرد نمایندگانی که چندماه پیش وزیر ارتباطات را به مجلس فراخوانده و به او کارت زرد بابت افزایش سرعت اینترنت دادند، بیشتر از آن که وکیلمدافع ملت باشند، نماینده دادستان بودند! که با زیرکی تمام در لباس وکیلمدافع ملت، حق ملت را در تعیین وکیلی دلسوز پایمال کردهبودند. درست مثل این که در جلسه بررسی صلاحیت وزرا، یکی از نمایندگان با رندی تمام بهعنوان موافق وقت بگیرد، و در مخالفت با وزیر حرف بزند! نمایندهای که واجد همه صفات حسنه باشد، اما خود را قبل از سخنگوی ملت دانستن، سخنگوی حزب و دسته خاص یا یکی از کانونهای قدرت بداند، هرچند فردی صالح و خدوم است و شاید استاندار و فرماندار خوبی باشد، اما نمیتواند برای ملت که فقط یک خانه دارد و یک تریبون رسمی در اختیار اوست، وکیلمدافع خوبی باشد. با این مقدمات، به نظر من اولین و مهمترین ویژگی یک نماینده "خوب"، که حتی مقدم بر رانتخوار نبودن هم هست! این است که خود را سخنگوی مردم و وکیلمدافع آنان بداند، از تریبون مجلس و از خانه ملت فقط خواسته واقعی ملت را که با بررسی میدانی برایش کشف شدهاست و نه با القائات خناسان قدرتطلب، به زبان بیاورد. خواسته ملت را مقدم بر خواسته حزب متبوع خود و همفکرانش بداند، و به "خانه ملت"ماندنِ خانه ملت کمک کند.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه