انتخابات اتاق اصناف تهران که در آن تنها ۱۳۵ رئیس اتحادیه صاحب ردی حضور دارند، در شرایطی برگزارشد که حواشی و اتفاقات آن میتوانست چندین انتخابات بزرگ را ابطال کند.
به گزارش خبرنگار جهان اقتصاد، انتخابات اتاق اصناف تهران در شرایطی برگزارشد که رقابت اصلی میان دو لیست ائتلافی یعنی "تغییر و توسعه" و "تلاش و سازندگی" بود که در نهایت با تغییراتی که در ساعات پایانی یک طرف این رقابت در لیست خود اعمال کرد به رقابت صنوف تولیدی و توزیعی تبدیل شد و در نهایت نتیجه و رفتارهایی که بعد از انتخابات رقم خورد، به مثابه آتش انداختن در درختزاری بزرگ است که در نهایت جامعه صنفی و آتش افروزان را خواهد سوزاند.
نظارت بر آنچه در انتخابات گذشت، در دایره اختیارات قانونگذار، مجری و ناظر قانون است، اما در تحلیل سرنوشتی که اصناف تهران برای خود رقم زدهاند، حرفها زیاد است و در سکوت رسانهها، شبنامه نویسان، بازیگر اصلی این میدان شدهاند.
اینکه در ۲۴ ساعت مانده به انتخابات تبلیغات همچنان جریان داشته یا اینکه ائتلافی در لحظههای آخر دو عضو خود را حذف میکند و حتی اینکه نامزدی دولت را متهم به دخالت در انتخابات میکند و با سکوت نهادهای نظارتی دولتی همراه میشود، حق و حقوقی است که مخاطبان و صاحبان آنها حی و حاضر هستند و دست برقضا از توان لازم برای احقاق حقوق خود هم برخوردار هستند.
اما آتشی که با شروع دعوای حیدری - نعمتی و خطکشی میان اصناف توزیعی و تولیدی بر دامن اصناف افتاده، صاحبان حقی فراتر از ۱۳۵ رئیس اتحادیه، ۳٫۵ میلیون واحد صنفی و حتی ۲۴ میلیون اعضای خانواده اصناف دارد و بیشک همه ۸۰ میلیون شهروند ایرانی که به نوعی عضو یا مخاطب جامعه صنفی هستند، از این آتش سوزاندن چند نفر آسیب خواهند دید.
پس از اعلام نتیجه انتخابات اتاق اصناف تهران که به پیروزی ائتلاف تلاش و سازندگی با سه نفر در مقابل دو نفر ائتلاف تغییر و توسعه منتهی شد، در واقع سه نفر از صنوف توزیعی و دو نفر از صنوف تولیدی به هیأت رئیسه راه یافتند.
در حالیکه باید مهلت قانونی چند روزه برای رسیدگی به اعتراضات و تأیید انتخابات به پایان نرسیدهبود و فردا روی انتخابات، سه نفر از اعضای هیأت رئیسه در غیاب دو عضو دیگر و نماینده سازمان صنعت، معدن و تجارت تهران تشکیل جلسه دادند و رئیس و نواب رئیس را انتخاب کردند.
اگرچه در صورت حضور دو عضو دیگر و نماینده نهاد ناظر نیز نتیجه همین بود، اما این رفتار که با نادیده گرفتن اعضای دیگر بود، در جامعه صنفی به نوعی به بیاحترامی و تحقیر دیگر اعضاء منتهی شد.
اگر در میان سه فرد حاضر در نشست نام قاسم نوده فراهانی به عنوان یکی از چهرههای پیشکسوت و صاحبنام اصناف وجود نداشت،به راحتی میشد چنین قضاوتی کرد اما حضور وی کار را سخت کردهاست، چراکه جامعه صنفی کشور چنین بیدرایتی و بیتدبیری را در وی سراغ ندارند.
اما چرا از چند ماه پیش از انتخابات خطکشی جامعه صنفی برای ایجاد دو دستگی آغاز شد، چرا در روزهای آخر باقیمانده تا برگزاری انتخابات عدهای تلاش کردند تا رؤسای اتحادیههای صنفی توزیعی را مجاب کنند که میان خود و اصناف تولیدی خطی کشیده و در برگههای رأی فقط نام نامزدهای صنوف توزیعی را درج کنند؟
چرا در شب انتخابات یکی از نامزدها ائتلاف تلاش و سازندگی طوماری از اتهامات را متوجه دولت کرد و مدیران وزارت صنعت، معدن و تجارت را به مداخله در انتخابات تهدید کرد؟
چرا وی وعده داد قانونه شکنی داد و به رؤسای اتحادیه قول داد که جلوی پرداخت مالیات اصناف را برای ۵ سال میگیرد؟
و سؤال آخر اینکه چرا این عضو هیأت رئیسه اتاق اصناف بهرغم اینکه بالاترین رأی را به دست آورد، خود بر جایگاه رئیس اتاق اصناف تهران ننشست؟
خطکشی میان اصناف یعنی جدال بیپایان و بینتیجهای که ۴ سال بر اتاق اصناف تهران حاکم خواهد بود و بار اصلی همه اختلافات بر دوش کس جزء رئیس اتاق اصناف نخواهد بود.
از سویی تهمتزدن به دولت و تخریب جایگاه نهاد ناظر بر سازمان صنفی کشور، یعنی چهارسال تقابل با دولت و از آنجاییکه اتهامات زده شده به دولت از سوی سخنگوی انتلاف بوده به معنی تأیید این مواضع از سوی همه اعضاء است و در چهار سال آینده بار اصلی این رویارویی بر دوش کسی جزء رئیس اتاق اصناف نیست.
در خصوص وعدهها نیز همین ماجرا تکرارا میشود و در نهایت قاسم نوده فراهانی به عنوان سرلیست ائتلاف فردا ورئیس اتاق اصناف تهران باید پاسخگوی وعدههایی باشد که به دلیل تجربه چندین دوره ریاست شورای اصناف به خوبی میدانند، هیچکدام تحقق نخواهد یافت.
در واقع قاسم نوده فراهانی در چهار سال آینده سکان هدایت اتاقی را برعهده دارد که نیمی از سرنشینانش به دلیل رفتار تحقیرآمیزی که به ائتلاف ایشان منتسب است، در اوج نارضایتی هستند و نمیتوان از ایشان انتظار همراهی داشت.
نیمی دیگر از سرنشینان نیز پیگیر تحقق مطالباتی هستند که تحقق آنها حتی از رویای لوبیای سحرآمیز و قهرمانان روئینتن بعیدتر است و بیپاسخ ماندن این مطالبات یعنی کوک شدن فاز مخالفخوانی از سوی نیمه دیگر اعضائ که در حال حاضر همراه هستند.
در نهایت تقابل و ستیزه با دولت که عصای جادویی در دست دارد و شاید در شرایطی میپذیرفت کدو را اگرچه برای مدتی محدود به کالسکه تبدیل کند، یعنی چهار سال عدم همراهی نهاد ناظر و مجری قانون و در این فراهانی به عنوان رئیس باید در خط مقدم این درگیری بایستد.
همه اینها یعنی گلآلود شدن آب و آنهایی که از دور یا نزدیک با ساختار اتاق اصناف آشنا هستند، به خوبی میدانند که اگرچه در رودخانه اصناف ماهی وجود ندارد که با گلآلود شدن آب بتوان صیدشان کرد، اما فرصتها برای زیرآبی رفتن بسیار زیاد است.
به هرحال این اتفاقات رقم خورده و امروز قاسم نوده فراهانی دو راه پیش رو دارد یا به عنوان سرلیست ائتلاف تلاش و سازندگی چند گامی به عقب برگشته و با درایتی که جامعه صنفی بارها از او دیدهاند، آبی بر آتش شعلهور شده ریخته و اجازه ندهند خرمن اصناف به واسطه منفعتطلبی معدودی به از بین برود و یا اینکه سکانداری را به آتشافروزان بسپارد، که در این صورت سکانداران جدید به جای پوشیدن جامه قواصی و لباس رزم برتن کنند و خود پاسخگوی مخالفان در داخل و خارج از جامعه صنفی باشند.