رویا ایلکا
بخش اول
نشست گزینه های پیش روی اقتصاد ایران در برون رفت از چالش های فعلی باحضور فرشاد مومنی اقتصاددان و حسین راغفر پژوهشگر حوزه فقرونابرابری در موسسه دین و اقتصاد برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جهان اقتصاد، دراین نشست فرشاد مومنی استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه درخواست کاهش معنادار تعرفه خودرو از سوی مجلس با توجه به عنوان سال تعجب برانگیز است،گفت: به نظر من شیوه برخورد با نوسانات موجود در بازار ارز از نظر اصولی هیچ تفاوتی با شیوه برخورد ناآرامیهای دی ماه ندارد و اکثر کارشناسان با تخصصهای متفاوت در این نظر همسو هستند.
وی ادامه داد: به اعتبار این نظر باید مشفقانه به دولت پیشنهاد داد که این شیوه اداره نمیتواند اطمینان بخش تولیدکنندگان و مردم باشد و تحولی در اقتصاد ایران ایجاد نخواهد شد.
مومنی افزود: دلخوش کردن نامتعارف به آمار و ارقامی که چندان کارکردی ندارند و تنها جنبه تبلیغاتی دارد مانند افزایش رشد اقتصادی، کاهش تورم و ایجاد شغل که البته ادعاها قابل لمس نیستند.
وی با اشاره به اینکه ارائه آمارهایی که اکثرا بدون پایه و اساس است نمیتواند تاثیرگذار باشد،گفت: مثلا کاهش تورم ۳۰ درصدی در ۳سال باید موجب افزایش انگیزه سرمایهگذاری، کیفیت زندگی و... شود درحالیکه اینگونه نیست.
مومنی با اشاره به رشد اقتصادی سال ۹۶، گفت: آمار مربوط به رشد اقتصادی نه ماه سال ۹۶ نشان از علایمی دارد که باید جدی گرفته شود. وقتی در اجزای رشد ادعایی هزینه نهایی را زیر ذره بین قرار میدهیم ، متوجه می شویم که در رشد ادعایی بین ۳ تا ۴درصدی، رشد مصرف خصوصی ۱/۴ درصدی است که این پیام را دارد که در زمینه فراهم کردن ابتداییترین لوازم موفق نبودهایم.
وی ادامه داد: در این اجزا رشد ماشین آلات تقریبا ۹/. درصدی و رشد تشکیل سرمایه در ساختمان ۱/۶ درصد است که نبود سیستم قاعده گذاری و هوشمند را گوشزد میکند. تکان دهندهترین داده مربوط به رشد تغییر در موجودی انبار در ۹ ماهه اول سال۹۶ است که تقریبا ۱۶/۹ درصد گزارش شده که نشان از رکود عمق یافته است.
مومنی با اشاره به کاهش تعرفه خودرو گفت: این مورد از تکان دهندهترین تصمیم هوایی است که بیرون از قوه مجریه گرفته شده و ابعاد نگران کننده آینده اقتصاد ایران را نشان میدهد.
وی ادامه داد: این طرح با امضاهای غیرمتعارف و زیاد در مجلس تهیه شده است و درخواست کاهش معناداری تعرفه خودرو را کردهاند که با توجه به عنوان سال تعجب برانگیز است.
مومنی افزود: در شرایطی که هر مسئولی در تلویزیون ملی مجموعه خود را به خرید اقلام داخلی تشویق میکند، ناگهان با طرحی روبهرو می شویم که یکی از صنایع بزرگ کشور را نشانه گرفته است.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: در کل ساختار اقتصادی ایران این توهم وجود دارد که بدون برنامه با کیفیت و جلب نظر صاحب نظران صلاحیت دار می توان به سمت موفقیت حرکت کرد و باید کمک کنیم این توهم از مسئولان رفع شود.
وی گفت: در آغاز سال جدید این نکته را متذکر میشویم که راهی جز علم محوری، جلب مشارکت نخبگان و برخورد برنامهریزی شده با مسائل کلیدی وجود ندارد و هرچه تعلل شود بر طول و عرض هزینهها افزوده خواهد شد.
مومنی یادآور شد: البته در سیستم ما نسبت افرادی که گوش شنوا دارند نسبت به گذشته افزایش داشته، گرچه هنوز تناسبی بین ابعاد و مشکلات اقتصادی ما ندارد و بنده این شرایط را مثبت ارزیابی میکنم.
در ادامه این نشست حسین راغفر پژوهشگر حوزه فقرو نابرابری نیز گفت: برای بررسی ریشه تحولات اخیر شرایط کشور از سال ۶۸ و پایان جنگ که بهنوعی تغییر گفتمان اقتصادی کشور از عدالت اقتصادی به سمت سیستم سرمایهداری است و جهتگیریهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آشکارا به سمت نوعی سلطه فردگرایانه مبتذل سوق یافت باید مورد بازخوانی قرار گیرد.
وی ادامه داد: مهمترین نشانه این تغییر مسیر مستهلکشدن اخلاق و پی آمدهای بعدی آن است که نشان دهنده رابطه تنگاتنگ اقتصاد با فرهنگ است و به جرات فرهنگ قربانی اصلی این شرایط است.
این استاد دانشگاه در توصیف گفتمان جدید گفت: ما در این گفتمان با مفاهیمی مانند کارایی، آزادسازی، بازار آزاد و ... برخورد میکنیم که با دامن زدن به فرهنگ فردگرایی عملا موجب تشکیل چرخه فرهنگ میشود که در این چرخه تولید بر الگوهای مصرفی تاثیر میگذارد و تاثیر میپذیرد، درباره رابطه الگوهای مصرفی و سیستم انتظام بخش همین ارتباط صادق است.
راغفر ادامه داد: یکی از مفاهیم مهم این شرایط که توسط رابرت مرتون ارایه شد مفهوم خود برآورد کننده است و به نظامی اطلاق میشود که مفاهیم غلط را تبدیل به باورهای ذهنی جامعه میکنند مانند اینکه نرخ ارز باید ۵۰۰۰ تومان باشد که در شکلدهی انتظارات جامعه موثر است.
وی نتیجه این گفتمان را استهلاک سرمایه اجتماعی دانست و افزود: با ورود گفتمان جدید عدالت اجتماعی از موضوع خطبههای نماز جمعه حذف و جای خود را به مفاهیم سرمایه گرایانه داد و آنچه در عمل اتفاق افتاد استهلاک سرمایه اجتماعی بود که به دو شکل رابطه مردم با مردم و مردم با دولت صورت میگیرد. این شرایط باعث ورود مفاهیمی چون رفاه شد که با توجه به ساختار رفاقتی ما زمینه ایجاد فرصت برای دوستان و هم پالگی سیاسی فراهم شد که از نظر اقتصادی قرنها زمان لازم است تا افراد به این فرصتها دست یابند.
ادامه دارد..