کدخبر: 49485
18:59
1395/10/01
شطرنج خونبار در سرزمین شام
شطرنج خونبار در سرزمین شام
علیرضا صادق-به پایان رسیدن نبرد حلببه به سود دولت بشار اسد و متحدانش، زمان مناسبی برای بررسی وضعیت سیاسی و میدانی در سوریه و کل خاورمیانه است. منطقهای که در سالهای اخیر در پیچ و خم بحرانی عمیق و خردکننده گرفتار شده است. بحرانی که بیش از هر چیز ناشی از فروپاشیدن نظم کهن در این منطقه و تکاپوی قدرتهای جهانی و منطقهای برای رقم زدن نظم نو در راستای خواستها و منافعشان است. در ادامه این گزارش وضعیت هر یک از کشورهای درگیر در این بحران به کوتاهی مورد بررسی قرار گرفته است.
روسیه : تمایل با مصالحه با دست بالا
در صحنه میدانی سوریه، نقش هیچ کشوری به اندازه روسیه تعیینکننده نیست. نیروهای دولت بشار اسد و متحدانش تنها در سایه حمایت هوایی و عملیات جنگندههای ارتش روسیه در ماههای اخیر توانستند شکستهای سنگین را به شورشیان تحمیل نمایند. هدف روسیه از حضور در جنگ داخلی سوریه، تضمین منافع و حضور استراتژیک در سوریه و کل صحنه خاورمیانه بوده است و به نظر میرسد در شرایط فعلی تا حدود زیادی به این هدف دست یافته است. با این حال تداوم حضور نظامی در سوریه و طولانی شدن این حضور ممکن است عواقبی هم برای روسیه داشته باشد. فارغ از هزینه سنگین مالی و انسانی این کار، عواقبی مانند نفرت بخشهایی از مردم منطقه از دیگر هزینههای طولانی شدن این حضور است. از توافقهای صورت گرفته و نانوشته بین مسکو و آنکارا هم میتوان حدس زد که روسها به تدریج به مصالحهای که در آن اسد دست بالا را داشته باشد، و منافع روسیه در آن تضمین شود تمایل نشان خواهد داد. هر چند تداوم حضور داعش در بخشهایی از سوریه و نحوه مبارزه بین المللی با آن و تکلیف مناطق آزاد شده از مسائلی است که برای تعیین تکلیف آن باید منتظر ماند.
ایالات متحده آمریکا : غایب بزرگ
آمریکا این روزها غایب بزرگ صحنه سیاسی سوریه است. آمریکاییها ماههاست که در صحنه نظامی بر حمایت از نیروهای محلی که آن ها را دموکراتیک مینامند در جنگ با داعش تمرکز کرده است. عمده این نیروها را کردهای سوریه تشکیل میدهند هر چند تعدادی از مخالفان عرب اسد هم در جمع آنها حضور دارند. آمریکا در جریان سقوط حلب به جز برخی تحرکات دیپلماتیک اقدام دیگری در حمایت از مخالفان اسد صورت نداد. واقعیت این است که دولت اوباما هیچ علاقهای به مداخله میدانی در سوریه نداشت و اساسا جهتگیری آتی سیاست خارجی ایالات متحده را به سمت شرق آسیا میدانست. این وضعیت احتمالا با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ تشدید خواهد شد و منطقه باید برای دورانی از حضور کمرنگتر ایالات متحده آماده باشد. مذاکره سه کشو ایران، روسیه و ترکیه در غیاب آمریکا در مورد سوریه میتواند نمادی از این دوران جدید باشد. با این حال باز هم مسئله حضور داعش در خاک سوریه و استراتژی آمریکا در جنگ با آن از جمله عوامل اثرگذار بر آینده منطقه خواهد بود.
ایران : برنده رقابت منطقهای
با خروج مخالفان اسد از شهر حلب ایران به پیروزیای بزرگی در مقابل رقبای منطقهای خود به خصوص عربستان دست یافته است. ایران که در سال ۹۴ با حصول برجام دست بالا در رقابتهای منطقهای گرفته و نوعی تضمین امنیتی بینالمللی به دست آورده بود در سال ۹۵ با پیروزی در صحنه میدانی سوریه موقعیت خود را تثبیت کرده است. با این حال تداوم حضور در سوریه ممکن است برخی هزینهها را در افکار عمومی برخی کشورهای اسلام به دنبال داشته باشد. به خصوص آن که عربستان و سایر رقبای منطقهای ایران مدام به بزرگنمایی نقش ایران در سوریه و نفرتپراکنی فرقهای مشغولند. مقامات تهران بارها تاکید کردهاند که از مصالحهای که مورد قبول مردم سوریه باشد، حمایت میکنند و بارها لزوم اصلاحات را به بشار اسد یادآور شدهاند. در شرایط فعلی احتمال دارد که ایران هم از مصالحهای محدود و با حفظ دست بالای دولت سوریه حمایت نماید. هر چند موضع ایران هم مانند روسیه در مقابل گروههای تکفیری بسیاری سرسختانه است.
ترکیه : تغییر اولویتهای استراتژیک
دولت اسلامگرای اردوغان در ابتدای بحران سوریه با سودای برانداختن دولت اسد و به قدرت رسیدن اسلامگرایان با تمام قوا از شورشیان مسلح در این کشور حمایت کرد. با این حال با طولانی شدن جنگ داخلی در سوریه به تدریج اولویت استراتژیک ترکیه از براندازی اسد به جلوگیری از خودمختاری کردها سوریه تغییر کرد. تشکیل اقلیم خودمختار از کردهای ترکیه میتواند خطر بالقوه برای ترکیهای باشد که سالهاست روابطی تنش بار با جمعیت کرد خود دارد. کردهای سوریه روابط نزدیکی با پ.ک.ک دارند که سالیان دراز است با ارتش ترکیه به جنگ مشغول است و از این رو هر گونه تحرک تجزیه طلبانه در سوریه به شدت منافع ملی ترکیه در تضاد است. در ماههای بعد از کودتای نافرجام بر علیه اردوغان و سرد شدن رابطه ترکیه و غرب مقامات ترک کوشیدهاند روابط تنشبار خود را با روسیه سامان دهند. وضعیت میدانی در ماههای اخیر هم نشان از آن دارد که دولت روسیه حضور نظامی ارتش ترکیه در بخشهایی از شمال سوریه را پذیرفتهاند و در مقابل ترکیه هم کوشش چندانی برای کمک به شورشیان در حلب نکرد و تنها به مذاکره برای تسهیل تسلیم آنها پرداخت. ترکیه در ماههای اخیر نقاط مشترک با ایران هم به خصوص در مورد لزوم حفظ تمامیت ارضی سوریه داشته است.
عربستان و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس : بازندگان بزرگ
به نظر میرسد که بازنده بزرگ تحولات اخیر در سوریه عربستان سعودی و همپیمانان عربش در حوزه خلیج فارس هستند. این کشورها که با هدف تضعیف ایران وارد نبرد سوریه شدهاند بعد از صرف میلیونها دلار هزینه تسلیحاتی و تبلیغاتی به هیچ نتیجه درخور توجهی دست نیافتهاند. برخی از گروههای مورد حمایت آنها در فهرست سازمانهای تندرو قرار دارند که تقریبا هیچ کشوری آنها را در مذاکرات سوریه به رسمیت نمیشناسد. عربستان و متحدانش در مقابل خارج شدن حلب از دستان شورشیان سوری هیچ واکنش قابل توجه سیاسی و دیپلماتیک نداشتند. گروههای مورد حمایت آنها در شرایط فعلی در استان ادلب مستقر هستند، جایی که بسیاری معتقدند صحنه یکی دیگر از نبردهای مهم در سوریه خواهد بود.
در هفتههای اخیر به نظر میرسد که عربستان و متحدان عربش شکست از ایران در صحنه میدانی سوریه را تا حدودی پذیرفتهاند. آنها در غیاب اثرگذاری ایالات متحده در جستجوی متحدان دیگری در مقابل ایران هستند. سفر ترزا می نخست وزیر انگلستان و سخنرانی او در جمع سران کشورهای خلیج فارس نمونهای از این کوششها به شمار میرود. عربستان به شدت با عواقب ناشی از درگیر شدن در جنگ یمن هم درگیر است.با این حال نباید توان مالی و دیپلماتیک این کشور را دست کم گرفت. و روشن نیست که حکام ریاض چه برنامهای برای خروج از بنبست در سر دارند.
گزارش حاضر تنها مروری کوتاه بر وضعیت مهرههای اثرگذار در شطرنج پیچیده و خونبار سرزمین شام است. برای روشن شدن سرنوشت این نبرد فاجعهبار چارهای جز انتظار نیست. انتظاری که برای میلیونها نفر با رنجی بیامان توام است.