محمد طه عبد خدایی
رییس پیشین سازمان ایرانگردی و جهانگردی
کشور و جامعه ما در حال حاضر از دو بحران رنج میبرد یکی بیکاری و دیگری رکود. که هر دوی این پدیدهها بر یکدیگر تأثیر میگذارند و علیرغم تمام تلاشهای انجام شده در دولت تدبیر و امید هنوز از این دو بحران راه نجاتی پیدا نکردهایم.
یکی از بخشهایی که میتواند در زمینههای رکود و اشتغال تأثیرگذار باشد و کشور را در مسیری پویا نشان بدهد صنعت گردشگری بوده و برای تحقق و رونق این بخش ضرورت دارد که شعار به عمل و ارائه راهکارها فکر کرد و تدابیر را به کار بست این که صنعت گردشگری و صنایع دستی میتوانند جایگزین اقتصاد نفتی بشوند و با ایجاد اشتغال نشاط و شادابی در جامعه ایجاد کنند باید از تئوری به عمل گرایش پیدا کند.
مقوله گردشگری و ارزشهای نهفته در این صنعت و اهمیت بهرهگیری از این صنعت مستلزم حمایت همه جانبه دولت و حکومت و همه بخشهای دولتی از این صنعت بوده و تنها سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایعدستی نمیتواند تصمیمساز و مجری این صنعت باشد هر چند رویکردها و نگرشها نسبت به مقوله تروریسم و گردشگری که اوایل انقلاب ورود گردشگران را به عملی ناپسند و ترویجکننده فساد و فحشا میدانستند به نگرشی مشروع تغییر پیدا کرده و سازمان صنایعدستی و میراث فرهنگی پس از چالشها تا حدودی ساختاری مطلوب به خود گرفته است اما باید گفت جدای از تعاریف متعدد گردشگری زمانی راه میافتد که مقوله صنعت توریسم و گردشگری به عنوان یک مقوله ملی و تأثیرگذار در اقتصاد کشور مورد توجه قرار گیرد و همه دستاندرکاران کشور در تمام نقاط و مراکز و استانها نسبت به امر گردشگری و رونق توریسم به عنوان یک پدیده ملی نگاه کنند نه اینکه استانداری بگوید از گردشگران فقط زبالههایی که بر جای میگذارند برای ما میماند.
نگرشهای دولتی و دولتی کردن بخش گردشگری به عنوان سم مهلکی برای گردشگری عمل کرده است و برخی از نگرشهای دولتی در خصوص مقوله گردشگری یا کاسبکارانه بوده و یا مانع یا دولت میخواسته خودش دخالت کند یا آنچنان موانعی ایجاد میکرده است که از هر تحریمی مصیبتبارتر بوده است در صورتی که امام خمینی (ره) همواره تأکید داشتهاند کار مردم را به خودشان واگذار کنید و یا مقام معظم رهبری بر مبنای اصل ۴۴ همواره اهمیت بیرونسپاری را به بخش خصوصی توصیه کردهاند اما هیچگاه محقق نشده است و باید گفت صنعت گردشگری هم با روح دولتی یا به اصطلاح خصولتی در جامعه نموده پیدا کرده است.
فاجعه دیگر عدم رشد و توسعه صنعت توریسم وجود مدیران غیرمتخصص و به ویژه غیر علاقهمند و حضور موقت این مدیران در بخش گردشگری بوده است که فرصت برنامهریزی برای بهرهگیری از ظرفیتهای این صنعت را هر چه بیشتر کمرنگتر کرده است.
مشکل دیگری که همواره وجود داشته است ما خود را مقید به استفاده از تجربههای سایر کشورها نکردهایم و تلاش کردهایم مجدداً خودمان چرخ را اختراع کنیم اما شاید بتوان گفت راهبردهای جهانی در توسعه گردشگری و بهرهگیری از صنایع دستی و میراث فرهنگی در تعامل و توسعه تجارت و اقتصاد و ارزآوری و ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری نیازمند مدیران فهیم و علاقهمند و همچنین تقسیم کارها بر مبنای استعدادها و تواناییها در بخشهای گردشگری، میراث فرهنگی و صنایعدستی است و برای رهایی از این رکود نیازمند تحقق این گفتار ولتر هستیم «که میگوید در جامعهای که کارها بر اساس استعداد تقسیم نشود در حقیقت همه بیکارند».
در زمینه رونق کسب و کار و بهرهگیری از فضاهای ملی نیز موفق عمل نکردهایم.
آیا راهاندازی قهوهخانهها و رستورانها و ... شبانهروزی و یا ایجاد مراکز سالم تفریحی و ورزشی شبانه نمیتواند یک شیفت کاری شبانه ایجاد کند و با راهاندازی کسب و کارهای شبانه بخش عمدهای از بیکاری بویژه در کلان شهرها جبران میشود که دولت تدبیر و امید میتواند به این تدبیر عمل نماید.
آیا سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از تمام ظرفیتها خود بویژه خانههای فرهنگ و خانههای ایران که در خارج از کشور داریم به خوبی استفاده کرده است ایا برنامهریزی هدفمند برای توسعه و آموزش صنایعدستی در دستور کار قرار گرفته است به نظر میرسد صنایعدستی در صورت حمایت و آموزش دولت میتواند حتی به صورت اشتغال خانگی در اقتصاد خانواده و معیشت مردم مؤثر باشد و تجربه کشورهایی نظیر هند در این خصوص بسیار موفق عمل کردهاند میتواند مدنظر برنامهریزان قرار گیرد.
به عنوان کسی که سالها در بخش گردشگری این کشور عمر گذراندهام معتقد هستم گردشگری و میراث فرهنگی ما میتواند بستر تحولات وسیعی در تعامل با جهانیان را فراهم آورده و حتی در شرایط تحریم نیز در رشد اقتصادی و شکوفایی و تعامل با سایر کشورها مؤثر باشد همه مشکلات ما به تحریم مربوط نبوده بلکه نیازمند بازکردن گرههای خود تحریمی هستیم.