دیروز پس از چند ماه، یعنی از زمان به روی کار آمدن هیأت رئیسه جدید برای ملاقات دوستی به اتاق اصناف ایران رفتم.
آنچه مسلم است نمیتوان مدیران کنونی و پیشین این اتاق را با لشکریان شر و خیر دشت نینوا مقایسه کرد، اما قطعا میتوان بسیاری از اهالی اتاق را با مردمان کوفه مقایسه کرد.
همان مردم خوش استقبال و بد بدرقه، همانها که ساز و دهلی که برای استقبال آورده بودند را برای نواختن شیپور حمله به کار گرفتند.
بسیاری از آنها که امروز در محضر اعضای هیأت رئیسه کلاه از سر بر میدارند، همانهایی هستند که در برابر رئیس پیشین چنان خم میشدند که پیشانی به خاک میساییدند و گویی ایستاده به سجده رفتهاند.
تلخ مرام و مسلکی است، اینگونه رفتارها که مصداق عینی پهلوان زنده را عشق است، آنها که تا چندی پیش متعصبانه از مدیران وقت حمایت میکردند و کمتر از نیمروزی، چنان تغییر رفتار داده و مرید مدیران جدید شدهاند که مولانا چنین شیفته شمس نگشتهبود.
بیتوجه به اینکه علت و معلول حاکم شدن چنین رفتاری چیست، متأسف شدم نه برای آنها که رفتند و مورد بیمهری افرادی قرارگرفتند که دستگیر ایشان بودند، بلکه برای آنها که تازه سکان به دست گرفتهاند، تعریف و تمجیدها چنان سرمستشان کرده که متوجه نیستند، آنان که به مراد اولیشان چنین پشت کردهاند، در شرایطی صدمرتبه بدتر ایشان را نیز بدرقه خواهند کرد.
با آنچه دیدم، باور کردم، که برخلاف نظریه علمی این فقط مایعات و گازها نیستند که شکل ظرف را به خود میگیرند و برخی انسانها از هر سیالی، سیالتر و شکلپذیرتر هستند.
اما همه دستاوردم از حضور کمتر از یک ساعته در عالیترین نهاد صنفی کشور به این موضوع محدود نشد و عکسالعملها و رفتارهای برخی که تا دیروز دوست یا همکار بودیم، موضع برخی صاحب منصبان نسبت به حضور کوتاهم در اتاق و عکسالعمل برخی که از مواجه، سلام و احوالپرسی هم پرهیز میکردند، به نوبه خود جالب توجه بود.
اینکه عکسالعمل مدیران عالیترین نهاد صنفی کشور به انتقادات رسانهای چنان بوده که اهالی و پرسنل اتاق حتی از گفتن سلامی خودداری کرده و ازاین نگران هستند که حتی پاسخ دادن به سلام که از واجبات است، تبعات خوشی در پی نداشته باشد.
نمیدانم باید ابراز تأسف کرد یا تعجب که همچنان افرادی در کشورمان صاحب منصب هستند که عکسالعملشان در برابر انتقاد رسانه، رفتار حذفی است.
در کنار تعجب یا تأسف، طنز تلخی فکرم را به خود مشغول کرد، من بزرگ شدهام یا اتاق کوچک، هرچه فکر میکنم، باورم بیشتر میشود که همانم که بودم و این یعنی اتاق اصناف ایران، عالیترین نهاد صنفی کشور، مدافع و مأمن بزرگترین جامعه اقتصادی ایران، مسیری اشتباه درپیش گرفتهاست.