سعید تقیپور-دونالد ترامپ بعد از مدتها تهدید و تلاش برای وقت کشی، از زمان روی کار آمدن، درست یک روز مانده به آغاز انتخابات میاندورهای در آمریکا و در زمانی که اغلب نهادهای بینالملی و کشورهای دیگر عضو برجام و خیلیهای دیگر در تلاش برای فهماندن این موضوع به او بودند که حاصل سالها تلاش و مذاکره مقامات ایران با شش کشور بزرگ را نمیتوان با تهدید و ایجاد آشفتگی، به باد داد، تحریمهای بیشتری را دوباره برای ایران وضع کرده است.
وضع این تحریمها بیش از آن که به ایران صدمه بزند، به اعتبار و حیثیت آمریکا صدمه وارد خواهد کرد. دولتی که بعد از ماههای طولانی و فرساینده باحضور قدرتها و کشورهای معتبر جهانی به توافقی دست مییابد و بعد از چند ماه خود پایبندی به آن را ملغی اعلام میکند، چگونه میتواند انتظار داشته باشد که از این پس هم هر هنگام با دولتی به توافق دست یافت و بر اساس مناسبات و قواعد بینالمللی پای سندی را امضا کرد، دیگران برای امضا و تعهد او احترام و اعتبار قائل باشند؟ چه تضمینی وجود دارد که دولت آمریکا بار دیگر تعهد بینالمللی را که امضا کرده است، زیر پا نگذارد و آن را پاره نکند؟
انگیزه و تلاش دولتهای اروپایی، روسیه و چین (که دیپلماتهای آنان شاهدان خوبی برای تلاشهای انجام شده تا تحقق دستآوردهای برجام بودهاند)، برای یافتن راهی برای کنار گذاشتن آمریکا از مبادلات بینالمللی خود با ایران از همین بیاعتنایی به قواعد حقوقی و بینالمللی نشات می گیرد.
تلاشهای سایر دولتها از جمله خریداران نفت خام ایران برای یافتن راهی برای تداوم ارتباط نفتی خود با یاران هم در همین فضا قابل توجیه و تفسیر است. در یک کلام و جمله کوتاه میتوان گفت دنیا نمیخواهد با ناسازگاریهای ترامپ با قواعد جهانی همراهی و سازگاری داشته باشد.
بر همین اساس این امیدواری وجود دارد که اعمال تحریمهای تازه از سوی او در جامعه جهانی با واکنش سردی مواجه شود و خریداران نفت خام ایران کم و بیش به راه خود برای تجارت با ایران ادامه بدهند و به رفتارهای متغیر و پیشبینی ناپذیر ترامپ پشت کنند و در نهایت از آمریکا بخواهند آنان را از همراهی در تحریم معاف کند. این اندازه دستآورد برای کشوری که خود را اَبَرقدرت میخواند و داعیه جهان تک قطبی را در سر میپروراند دستآورد ناچیزی به شمار میآید و همه آنچه را که درباره معاملهگری و هوش تجاری ترامپ گفته شده است را یکجا زیر سوال میبرد.
اما نکته مهم دیگری که نباید از آن غافل بود این است که برای مردم ایران که چهل سال است با این دست از مسایل دست و پنجه نرم کرده اند عبور از این مرحله هم با تدبیر و همدلی کار ناشدنی تلقی نمیشود. هرچند هیچگاه کسی در ایران از تحریم و فشار بینالمللی استقبال نمیکند ولی هیچکس هم حاضر نیست برای مواجه نشدن با تحریم و دشواری، از اصول و مبانی نظام دست بکشد، به ویژه این که در سالهای اخیر حجت بر تمامی کسانی که ایران را مخالف گفت و گو و مسیر دیپلماسی معرفی میکردند تمام شده است و دستآورد تاریخی برجام گواهی بر رد این مدعا تلقی میشود.
در پایان این یادداشت باید بار دیگر بر ضرورت همدلی و وفاق مردم و نهادها و قوای مختلف تأکید کنم. این چنین وفاقی میتواند براساس قاعده تبدیل تهدیدها با فرصتها برای مردم ایران به غنیمتی تبدیل شود که در هنگامه تحریم، اگر اثر واقعی داشته باشد، فرصتی را برای ارتقای توان تولید داخلی و تابآوری اقتصادی برای اقتصاد ایران فراهم کند تا در نتیجه آن هرکس در زمان دیگری به فکر تحریم ایران و مردم آن افتاد از پیش بداند که فشار بر مردم ایران آنان را مقاومتر و اقتصاد ایران را قویتر خواهد کرد و نتیجه تحریم برای تصمیمگیرندگان آن معکوس خواهد بود.