فارغ از نتیجه به دست آمد، آنچه در جریان انتخابات اتاق اصناف تهران رقم خورد، اتفاق نامبارکی است که میتواند، فروریختن ستونهای قدیمیترین سازمان اقتصادی کشور را به دنبال داشته باشد.
اگرچه به دلایل متعدد نمیتوان و نباید، اتاقهای بازرگانی، اصناف و تعاون را با هم مقایسه کرد، اما در پارهای مسائل مانند انتخابات میتوان نقاط مشترکی پیداکرد، که برای آنچه در سه اتاق تجربه شده به جای شباهت میتوان از عنوان کپی برابر اصل استفاده کرد.
چند سال پیش از این در انتخابات اتاق تعاون مرکزی ایران بین دو گروه مدعی سکانداری عالیترین نهاد این بخش اختلافات بالا گرفت تا جاییکه به مداخله سازمانهای دولتی ذیربط منتهی شد و سرانجام آن چیزی جزء تضعیف این بخش نبود.
پس از آن نوبت به اتاق بازرگانی رسید، اتاقی که در دورههای ابتدایی فعالیت آن پس از پیروزی انقلاب، متولیان آن به دنبال افرادی میگشتند تا به عضویت هیأت نمایندگان درآیند، از دوره پنجم مورد توجه فعالان بخش خصوصی قرارگرفت تا جاییکه در دو دوره آخر بالاخص انتخابات دوره نهم رقابتهای انتخاباتی شدت یافت و برخی افراد و گروهها، رقمهای چند ده میلیونی برای پیروزی در انتخابات هزینه کردند.
اینکه پذیرفتن مسؤلیت در اتاقها چه انگیزهای دارد که افراد نه تنها حاضر به پرداخت هزینه سنگین تبلیغات هستند که برخی از هیچ رفتاری فروگذار نبوده و رو به تخریب رقبا میآورند، تخریبی که در نهایت به آسیب دیدن جایگاه و اعتبار این تشکلهای بخش خصوصی منتهی میشود.
در حالیکه تا پیش از انتخابات اخیر اتاقهای اصناف کشور که ۳۱ اردیبهشت گذشته برگزارشد، انتخابات تشکلهای بخش اصناف با کمترین حاشیه و براساس عقل و خرد جمعی برگزار میشد، حاشیههای انتخابات اخیر نشان داد که با تأسف فراوان نمودار اخلاقگرایی در جامعه صنفی در شیب نزولی قرارگرفته و برخی برای پذیرش مسؤلیتی که سنگین و خطیر میخوانند و با هدف خدمت به جامعه صنفی حاضر به پچذیرش آن شدهاند، نه تنها حاضر به پرداخت هزینه مالی هستند که تخریب و توهین به رقبا را هم بخشی از خدمت به جامعه صنفی میدانند.
تأسفبارتر اینکه انتخابات اتاق تهران به عنوان بزرگترین اتاق کشور و اتاق پایتخت با بیشترین حاشیهها همراه بود تا جاییکه با گذشت حدود یک هفته از برگزاری این انتخابات همچنان حاشیهها و حاشیهسازیها ادامه دارد و برخی برای نشستن برای دستیابی به خواستههای خود نه تنها از تخریب رقیب و رفیق مضایقه نمیکنند که حتی از ویران کردن نهادی که خدمتگزاری در آن را مقدس میدانند، ابایی ندارند.
در بررسی مسیر پیموده شده توسط این افراد، میتوان به خوبی خرابههایی که برای جامعه صنفی به جای گذاشتهاند را مشاهده کرد، آن زمان که ایشان فعالیت انتخاباتی خود را از چندین ماه پیش با تخریب و تهمتزنی به رقبا شروع و با نزدیک شدن به انتخابات دامنه آن را گسترده کردند.
پس از آن نوبت به حلقه دوستان و همراهان رسید که یکی پس از دیگری قربانی شدند تا پلهای شوند برای بالارفتن ایشان و متاسفانه پس از موفقیت در انتخابات نیز همچنان رفتارهایشان ادامه داشته و از تخریب رقیب و تخریب رفیق کم نگذاشتهاند.
در بررسی جایگاه افرادی که هدف رفتارهای غیراخلاقی و غیرصنفی ایشان قرارگرفتهاند، گفتن همین جمله کفایت میکند که در صورت متوقف نشدن ماشین تخریب ایشان، در آینده بسیار نزدیک، همه آنان که نام و نشانشان عزت و اعتبار جامعه صنفی کشور بوده و هست، به دست این عاشقان خدمت بیاعتبار خواهندشد.
و در این میان باید برای گروهی از اهالی جامعه صنفی تأسف مضاعف خورد که در نهایت بیخبری و بیاطلاعی از مصیبتی که بر سر این خانواده بزرگ آمده، برای رفتارهای مخرب و مضر ایشان هورا کشیده و کف میزنند و با صدمه زدن به آبرو و اعتبار هر یک از بزرگان جامعه صنفی هلهله میکشند و به حق باید گفت که ایشان مصداق عینی بیتی هستند که میگوید:
افسوس که این مزرعه را آب گرفته
دهقان مصیبت زده را خواب گرفته