جمعه 10 فروردین، 1403

کدخبر: 48820 20:37 1395/09/23
اشتراک  جهان‌بینی تروفو و کیارستمی

اشتراک جهان‌بینی تروفو و کیارستمی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
اشتراک  جهان‌بینی تروفو و کیارستمی

اشتراک جهان‌بینی تروفو و کیارستمی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

فیلم «اتاق سبز» در خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت. به گزارش جهان اقتصاد از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در دویست و سی و ششمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران دوشنبه ۲۲ آذر فیلم «اتاق سبز» به کارگردانی فرانسوا تروفو در تالار استاد ناصری به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور محسن آزرم، امیر پوریا و کیوان کثیریان برگزار شد. در ابتدای این نشست آزرم به اهمیت اقتباس ادبی در آثار تروفو پرداخت و گفت: از میان ۲۵ فیلم تروفو، ۱۲ فیلم بر اساس اقتباس ادبی از یک یا چند کتاب خلق شده است. در کار او می توان چند مدل اقتباس ادبی را مشاهده کرد؛ نخست مضمون هایی از کتاب ها که به تروفو فرصت داده اند بر اساس آنها فیلم بسازد. نمونه آن را می توان در فیلم هایی مانند «فارنهایت ۴۵۱» و «اتاق سبز» دید. دوم اقتباس از رمان های پلیسی و بهره گیری از پی‌رنگ ها و موقعیت های چنین داستان هایی که در میان فیلمسازان موج نو رواج داشت. سوم استفاده از ماده ادبی به عنوان سند، که در فیلم هایی مانند «کودک وحشی» و «سرگذشت ادل.ه» شاهد آن هستیم. چهارم اقتباس از یک نویسنده خاص یعنی هنری پیر روشه است که فیلم هایی مانند «جول و جیم» و «دو دختر انگلیسی و مرد اروپایی» بر اساس آثار او ساخته شده اند. به رغم انتقاداتی که تروفو نسبت به وابستگی سینما به ادبیات داشت، او خود نیز درگیر ادبیات شد. اما کوشید راهی برای تجربه سینما همراه با ادبیات پیدا کند که آزاردهنده نباشد. این منتقد سینمایی ادامه داد: سال ۱۹۶۷ سالی دشوار برای تروفو بود؛ یار او در تصادف جان خود را از دست می دهد. تروفو تاکید می کند که فردی نوستالژیک است و جز این نمی تواند باشد. او در سال ۱۹۷۰ داستان های هنری جیمز را می خواند و در سال ۱۹۷۴ اولین نسخه فیلمنامه فیلم را می نویسد. در نامه های تروفو در همان سال ها می توان ردپای شکل گیری فیلم «اتاق سبز» را مشاهده کرد. می توان پرسید که چرا تروفو شخصا بازی در نقش شخصیت اصلی فیلم را بر عهده گرفت؟ این قضیه به جنبه نوستالژیک وجود او و ادای دینش به از دست رفتگان و حضور مکرر این افراد در زندگی واقعی او برمی گردد؛ از دست رفتگانی که به گفته خودش از بسیاری زندگان نقش مهم تری در زندگی او ایفا می کنند. تروفو با فراموش کردن مخالف است و این قضیه را به وضوح می توان در «اتاق سبز» دید. آزرم افزود: «اتاق سبز» را می توان فیلمی شخصی در کارنامه تروفو دانست. مرگ از سال های دور نقش مهمی در زندگی او بازی کرده است. زمانی که مادربزرگ و حامی اصلی اش در زندگی را در نوجوانی از دست داد، سراغ کتاب رفت و در زمانی کوتاه تعداد زیادی کتاب از ادبیات کلاسیک را مطالعه کرد. اگر در فیلم اشاراتی به نویسندگان وجود دارد، اینها از دست رفتگانی هستند که نقشی مهم در زندگی تروفو داشته اند. در ادامه پوریا به اندوه انسانی جاری در فیلم اشاره کرد و گفت: «اتاق سبز» به مساله مرگ و نوع مواجه شدن با آن می پردازد. برای تروفو زندگی با از دست رفتگان و همراهی با آنها، به اندازه همراهی با افراد زنده مهم است. می بینیم شخصیت اصلی فیلم به دلیل از دست دادن یار، دچار رفتاری می شود که احتمالا از نگاه افراد بیرونی مجنون وار دانسته می شود. اکنون باید پرسید چطور می توان شخصیتی با رفتار نامتعارفِ «مرده پرستانه» را تبدیل به ابزاری کرد برای نوستالژی و زنده نگه داشتن یاد عزیزان از دست اینجاست که اثر هنری قادر است به شکلی عمیق یا با اندوهی دلپذیر به ما کمک کند که انسان های مهربان تری باشیم. فراموش نکنیم که زندگی افرادی مانند تروفو با سینما درآمیخته بود و قابل تفکیک نبود. اینگونه است که برخی صحنه های فیلم که در نگاه اول باورپذیر به نظر نمی رسند، برای انتقال احساسات و تم مدنظر تروفو، برای ما قابل پذیرش می شوند. وی در بخش دیگری از صحبت هایش گفت: نگرانی تروفو نسبت به مرگ افراد را می توان در جای جای زندگی و آثار او مشاهده کرد. زمانی که فیلم «جول و جیم» را می ساخت، از نگرانی اش نسبت به سلامتی بازیگران فیلم و ناتمام ماندن ساخت فیلم می گوید. به گفته خودش، مرگ ژنرال دوگل در حالی که مشغول نوشتن اتوبیوگرافی اش بوده و این کار ناتمام مانده، بر روی او تاثیر زیادی داشته است. «اتاق سبز» را می توان وصیت نامه فردی دانست که خود در سن ۵۲ سالگی با حجمی باورنکردنی از آثار خلق شده از دنیا می رود؛ کسی که تعداد آشناهای مرده اش را بیشتر از آشناهای زنده اش می دانست. همین نگرانی در خصوص کارهای ناتمام در هنگام مرگ را در گفته های کیارستمی در مصاحبه با آغداشلو نیز می بینیم؛ جایی که کیارستمی می گوید با وجود این کارهای ناتمام، ما را نمی برند. قالب این گفته ها به ظاهر یک شوخی امیدوارانه است و در عین حال از یک نوع جهان بینی حکایت دارد.      


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |