سیدرضا قنبری- فعال سیاسی
در روزهای اخیر برخی از نیروهای سیاسی با انتقاد از عملکرد نمایندگان لیست امید و مدیران دولتی از حضور مستقل جریان اصلاحطلب در انتخابات آتی سخن گفتهاند. رویکردی که زیربنای آن در رقابت محمدرضا عارف و علی لاریجانی در انتخابات هیئت ریسه مجلس نهاده شد و البته با انتقاد بدنه اجتماعی از مجلس در جریان رای اعتماد به کابینه دولت دوازدهم به عرصه عمومی آمد. اما فارغ از نیت خوانی طراحان این نظریه در یادداشت پیش رو به دلایل و اهداف ائتلاف اصلاحطلبان و میانهروها پرداخته میشود.
-ورود به هرم قدرت: نحوه تعیین صلاحیت شورای نگهبان در مورد اصلاحطلبان پس ازمجلس ششم و حوادث سال هشتاد و هشت چنان انقباضی شده که تقریبا تمامی نیروهای سرشناس این جریان از ورود به ساختار رسمی قدرت باز ماندهاند. رویکردی که به عدم مشارکت این جریان در انتخابات مجلس و شورای شهر در دهه هشتاد و البته در نهایت به رشد طیف رادیکالِ راست در ساختار جمهوری اسلامی منجر شد. بنابراین اصلاحطلبان پس از یک دوره طولانی فترت و انفعال بهوسیله راهبرد ائتلاف و با استفاده از سازمان رای خویش سعی در به قدرت رساندن نیروهای پیشبینیپذیر در نهادهای تصمیمساز کشور کردند. استراتژیای که با پیروزی حسن روحانی و تعادل در قوه مققنه تا حدودی به فرجام رسیده است. اکنون باید از حامیان حضور مستقل اصلاحطلبان پرسید بر اساس کدام شاخصها و شواهد در مورد تایید صلاحیتاصلاح طلبان درسالهای آتی به قطعیت رسیدهاند که در نخستین روزهای دولت تازه، ساز جدایی را کوک میکنند؟
-پیام واحد به رای دهندگان: ائتلافهای سیاسی تنها با هدف تجمیع سبد آرا شکل نمیگیرد بلکه در برخی از موارد-از جمله سالهای اخیر در ایران-سعی میکند در شرایط اضطرار حامل پیامی واحد برای بخش های خاکستری و مرددین حضور در انتخابات باشد.ائتلافی که مثلا در اردیبهشت نود وشش بر حول عدم بازگشت به گذشته و با محوریت حسن روحانی شکل گرفت.در واقع اصلاح طلبان در سالهای اخیر با تجریه اندوزی از شکست های پیشین تلاش میکنند با اشباع سپهر سیاست از لیست و نامزدی واحد بدنه اجتماعی تحول خواه را به حضور در انتخابات ترغیب کند. موقعیتی که در بهار امسال بخوبی از سوی بدنه اجتماعی درک و البته به نتایج در خوری نیز رسید. اما اکنون در حالی که اصولگرایان پس از تجربه نامزد واحد در تدارک رقابتهای پیشِرو هستند آیا زمان مناسبی برای تشتت تحول خواهان در انتخابات است؟ اشتباهی که در انتخابات هشتاد وچهار با حضور مصطفی معین از سوی جبهه مشارکت-در حالی که هاشمی رفسنجانی در رقابت حضور داشت- اتفاق افتاد و البته به حضور محمود احمدی نژاد در پاستور منجر شد.
-چک سفید طبقه متوسط: ظاهرا برخی از احزاب و جریانهای سیاسی با کاستن سیاستورزی به انتخابات در پی بالا رفتن از مناصب قدرت بدون پایبندی به لوازم آن هستند. اصلاح طلبانی که اکنون از سوی مردم افتخار نمایندگی در بخشهایی از دولت، شورای شهر و مجلس شورای اسلامی را دارند ابتدا باید کارنامه عملکرد خویش را در عرصه عمومی به قضاوت گذاشته و اصل شفافیت و پاسخگویی را بجا بیاورند و در صورت عبور موفق از این مرحله در فکر تفکیک جبههبندیهای انتخاباتی باشند. در واقع بهنظر میآید حمایت پر شور و قدرتمند مردم از لیستهای اصلاحطلب در انتخاباتهای اخیر این باور غلط را در ذهن برخی از نیروها ایجاد کرده که عهد اخوت طبقه متوسط و تحول خواهان همیشگی است. غافل از آنکه بخشهای بزرگی از رای دهندگان با هدفهای مشخص فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی از لیستها حمایت میکنند و اتفاقا اگر در یک دوره مشخص گامی در راه اهداف آنها برداشته نشود به سرعت ناامید و خانهنشین میشوند.
در پایان اینکه اگر چه در سالهای اخیر تجربه اصلاحطلبان در ائتلاف و لیست واحد به علت راهبری سید محمد خاتمی و وجود شورای سیاستگزاری موفق و به پیروزی ختم شده است اما نباید از انتقادها نسبت به نحوه لیستبندی نهایی اصلاحطلبان به راحتی عبور کرد. در واقع اگر شفافیت و ارتباط افقی با بدنه اجتماعی را از پایههای سیاستورزی اصلاحطلبان در دوره تازه بدانیم وظیفه اعضای بلند پایهی شورا است که قبل از هر تصمیمی در جهت نحوه شرکت در انتخابات آینده به انتقادات از شورای سیاستگزاری پاسخی در خور بدهند. چه آنکه حفظ و استحکام رابطه احزاب و جریان اصلاحطلب با یکدیگر و همچنین تدوام حرکت این جریان در کنار فعالان اجتماعی و فرهنگی از اولویت های مهم اصلاحطلبان است.