دکتر عباس آشتیانی- پژوهشگر حوزه ارزهای دیجیتال و عضو انجمن بلاکچین ایران- امروزه فناوری بلاکچین و محصولات مربوط به آن منجمله رمزارزهایی همانند بیتکوین و اتریوم و استخراج این رمزارزها موردتوجه بسیاری از نهادهای مختلف قرار گرفته است. ذات فناوری بلاکچین بر مبنای غیرمتمرکز بودن و به معنای نبود نهادهای واسطهای متمرکز برای تأیید تعاملات و تراکنشها است. به عبارتی دیگر، در این مدل، تأیید تعاملات و تراکنشها از طریق دخیل کردن افراد متعدد و توزیع دفترکل ثبتی بین تمام کاربران هر شبکه میسر میگردد که این امر شفافیت بیشتر وقایع ثبت شده و نقلوانتقالات را در پی خواهد داشت و طبیعتاً اعمال تغییرات در وقایع ثبت شده را به علت درگیر بودن تعداد بیشتری بازیگر (نسبت به حالت متمرکز) دشوار مینماید.فرصتهای اقتصادی این فناوری بیشمار است و ماهیت آن، این فناوری و محصولات آن را غیرقابل فیلتر کردن نموده است.
استخراج رمزارزهای جهانروا مانند بیتکوین یک فرصت بزرگ اقتصادی است که از طریق تأمین و مشارکت در پردازش تراکنشهای جهانی و امن نگهداشتن دفترکل توزیع شده میتواند برای کارآفرینان فعال، درآمدزایی داشته باشد. تصور کنید در حین تراکنش کارتبهکارت در سیستم فعلی بانکی، کارمزد تراکنش به پردازنده آن یعنی بانک مرکزی تعلق میگیرد ولی در این حالت غیرمتمرکز، کارمزد تراکنش به نسبت سهم توان پردازشی هر کارآفرین در هر نقطه از کره زمین، نسبت به کل توان پردازشی آن شبکه به وی تعلق خواهد گرفت. عموماً جنس کارمزد از جنس همان رمزارز است و با هدف بالا بردن انگیزه کار برای فعالین، در هر بلوک (مجموعهای از تراکنشها و تعاملات)، مقداری از رمزارز مربوطه نیز تولید و بهعنوان پاداش در کنار کارمزد تراکنشها به افراد تعلق میگیرد تا امنیت هر صفحه از دفتر کل توزیعشده توسط این عمل تضمین و وقایع صحیح، ثبت و لاکومهر گردد. استخراج رمزارزها با هر کامپیوتر پردازندهای قابل انجام است؛ ولی امروزه نسل جدیدی از کامپیوترها روانه بازار شدهاند که مختص استخراج رمزارزها بوده و با حذف سایر خدمات مانند خروجی گرافیکی یا صدا، بر روی پردازش متمرکز شدهاند که ما آن را با نام ASIC MINER میشناسیم. هر دستگاه مختص استخراج یک نوع رمزارز با الگوریتم رمزنگاری خاص خودش است.
برخوردهایی با استراتژی کور و ممنوعیتهای غیرکارشناسانه، زمینه رشد قاچاق و ضایع شدن حقوق همگان و حتی خود دولت را در زمینههای اینچنینی فراهم میکند. لزوم تدوین قوانین بدون رویکرد دستوری و تخریبی در اسرع وقت احساس میگردد؛ اما از طرفی برخوردهای سلیقهای (از اظهار رسمی مبنی بر صنعت شناخته شدن این حوزه توسط دولت تا اطلاق کلماتی مانند سودجویان اقتصادی)، تمایل کارآفرینان را برای مذاکرات و تجمیع زیر یک پرچم را کمرنگ و کمرنگتر مینماید. طبیعتاً در هر زمینهای خلاف وجود دارد و این صنعت نیز مستثنا نیست؛ لذا فعالین این حوزه نیز با انجام فعالیتهای غیرقانونی همانند استخراج با تعرفه کشاورزی مخالف بوده و تمایل دارند با مشخص شدن مقررات این حوزه، با این دست از فعالین که وجهه فعالان کسبوکار استخراج رمزارزها را تخریب مینمایند برخورد قانونی شود
این رمزارزها اکثراً در کلاس دارایی دستهبندی میشوند؛ ولی گاهی به دلیل ویژگیهایی که دارند، کارکرد واسطه تبادل نیز پیدا میکنند و شبیه پول یا ارز رفتار مینمایند. از این جمله این ویژگیها میتوان به موارد زیر اشاره نمود که ما آن را برای رمزارز بیتکوین بررسی مینماییم:
· تقسیمپذیری رمزارز بیتکوین (تا ۸ رقم اعشار تقسیم میشود)
· فسادناپذیری (چای و تنباکو روزگاری کارکرد پولی داشتند ولی فسادپذیر بودند)
· قابلیت حمل (نقطهضعف طلا و نقره، انگیزه پیدایش اسکناسهای با پشتوانه)
· یکسان بودن (در همه نقاط جهان یک گرم طلای خالص، یکسان است)
· صعبالجعل بودن (بهسادگی قابل جعل نیستند)
· محدود بودن (هوا ارزش بیشتری برای بشر دارد ولی به علت فراوانی طلا ارزشمند است)
این ویژگیها در بیتکوین بدون هرگونه کاستی و خللی مشاهده میشود و باعث شده این رمزارز در طول زمان به مأمنی برای حفظ ارزش دارایی و به نوع جدیدی از دارایی با قابلیت تبادل تبدیل گردد.
گاهی بیان میشود که استخراج رمزارزها در همه حالتها بسیار سودآور است. برای بررسی صحت و دقت این جمله بایستی توجه داشت که محصول تولیدی صنعت استخراج از جنس رمزارز است و با توجه تغییرات قیمتی مستمر آن، نمیتوان درآمد ثابتی برای آن در نظر گرفت. از طرفی چون عرضه و تولید این رمزارز ثابت است، با اضافه شدن فعالین دیگر، سهم رمزارز مربوط به توان پردازشی هر شخص، درنهایت کمتر شده و اصطلاحاً سختی شبکه افزایش مییابد. از سویی دیگر عمر پایین دستگاههای استخراجکننده و خطر تکنولوژیهای نوین در حوزه مدارات مجتمع (IC-ها) نیز ریسک سرمایهگذاری در این حوزه را بهشدت افزایش میدهد. عوامل فوق توانست بازگشت سرمایه (ROI) محاسبهشده توسط یک کارآفرین را که اخر سال ۹۶ وارد حوزه استخراج گردید را از حدود ۵ ماه یا کمتر، ناگهان چندین برابر افزایش بدهد. حال میتوان بهتر در زمینه درستی این جمله که استخراج در هر حال بسیار سودآور است قضاوت نمود.
توان برق موردنیاز برای هر دستگاه متداول S9 حدود ۱۳۷۰ وات است که با سایر موارد حدود ۱۵۰۰ وات در نظر گرفته میشود. توان پردازشی کل شبکه بلاکچین بیتکوین در حال حاضر به عدد ۷۵ میلیون تراهش بر ثانیه رسیده است که تقریباً معادل ۵٫۳۵۰٫۰۰۰ دستگاه و مصرف برق این شبکه حدود ۸٫۰۰۰ مگاوات در کل جهان است. معالأسف با کجسلیقگی مسئولین وزارت نیرو، مصرف این تجهیزات بهعنوان یکی از علل مهم خاموشیهای کشور اعلام شده است که با توجه به تخمین اعلامی خود وزارت نیرو، حداکثر ۵۰۰ مگاوات از برق کشور احتمالاً در این حوزه مورد استفاده قرار گرفته است. باتوجه به اینکه هرسال، خاموشیهایی در کشور وجود داشته است، اگر طبق آمار دقیق مصرف پیک کشور (که قبلاً هم توسط معاونت برنامهریزی و امور اقتصادی آن وزارتخانه پیشبینی شده بوده است) را حدود ۶۰٫۰۰۰ مگاوات در نظر بگیریم، مصرف انرژی حوزه استخراج رمزارزها در کشور ۰/۸درصد از پیک مصرف کشور را شامل میشود و افزایش ۷ درصدی پیک مصرف انرژی در امسال (اعلام شده توسط وزارت نیرو) را نمیتوان گردن این حوزه انداخت. البته اگر واقعاً ۵۰۰ مگاوات از برق کشور صرف این امر گردد جای بسی خوشحالی دارد که کشور ما در یک فناوری نوین و غیرمتمرکز، امروز توانسته است سهمی معادل ۶/۲۵% از کل شبکه بیتکوین را از آن خود کند که میتوان با کمک آن از آسیبهای متمرکز بودن نظامهای مالی دنیا که یکی از مشکلات اساسی کشور و عاملی برای اعمال فشارهای اقتصادی غرب است اندکی کاست. حال این سؤال مطرح است که این اظهارنظرهای غیرمنطقی که موجب تناقض در بیانات مقامات کشور پیرامون این حوزه شده و موجب ظلم به این حوزه گردیده است چه اخلالی در نظام اقتصادی کشور ایجاد میکند و چگونه باید به نسل آینده درباره غفلت از این فرصت اقتصادی پاسخ داد؟ آمارهای مرتبط با تاثیر این فناوری در افزایش تولید ناخالص ملی کشورهایی مانند ژاپن، کره شمالی و غیره نشان از استفاده سایر کشورها از فرصتهای بیبدیل پیشآمده دارد و فرصتسوزی گذشته اگر تعمدی نباشد آیا نشان از کفایت کامل علمی و مدیریتی تمامی مسئولین مربوطه که امروز اظهارنظر نیز مینمایند دارد؟ با کارآفرینان شجاع این حوزه که با توجه به سستی سیستم تصمیمگیری داخلی و سرعت رشد این تکنولوژی، آتش به اختیار عمل کردند و جلوی فرصتسوزی بیشتر را گرفتند چگونه باید برخورد شود؟ اعطای القاب زننده و برچسب زدن آیا کمکی به بهبود شرایط کشور میکند؟
در ادامه یک مبحث اقتصادی بر مبنای یک تئوری بسیار محافظهکارانه را بیان مینمایم.
گاهاً بیان میگردد تکنولوژی بلاکچین و بیتکوین بدعتی از ایالاتمتحده برای جذب دلارهای بازار با کمک این رمزارز و تقویت دلار است. چون ایالاتمتحده بدهی ملی بزرگی دارد و دلار آمریکا پس از لغو Gold Standard در سال ۱۹۷۱ توسط نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، حدود ۹۵% رقیق شده است، بیتکوین حربهای برای جذب دلار به این سیستم و انقباض پایه پولی دلار است. اگر ذات تکنولوژی ماورای بیتکوین را بشناسیم متوجه میشویم که سرمایهگذاری توسط ارزهای ملی کشورها در این کلاس دارایی اجتنابناپذیر و از طرفی آیندهنگرانه است.
اگر دولت ایران در حوزه استخراج رمزارز سرمایهگذاری میکرد و تولید این ابزار قدرتمند و غیرمتمرکز و آزاد را انجام میداد (با توجه به انرژیخیز بودن کشور و شرایط سخت فروش حاملهای انرژی در حال حاضر و علاقه مردم ایران به بیتکوین) آیا نمیتوانست از این ابزار برای جذب ریال و انقباض پایه پولی ریال بهره ببرد؟ آیا برای این مقصود حتماً باید ذخایر سکه طلای کشور را در چند برهه به حراج میگذاشتیم؟ آیا میتوان بخشی از آرامش بازار فعلی ارز را مدیون تولید این ابزار تبادل بینالمللی در داخل توسط کارآفرینان و سربازان اقتصادی داخلی دانست که بار نیاز به دلار کاغذی و حواله را از بازار آزاد کم کردهاند؟
پاسخ به این سؤالات میتواند مسیر پیش رو را بیشازپیش روشن نماید. فعالین این حوزه، صادرکننده انرژی نیستند.
انتخاب نرخ برق صادراتی برای فعالیت استخراج رمزارز چیزی جز مرگ این حوزه بسیار مفید نخواهد بود زیرا:
اولاً: کارآفرینان این حوزه ایرانی هستند و حق دارند از انرژی خیز بودن کشورمان بهره ببرند.
دوماً: چندنرخیشدن تعرفه برق خارج از مصوبه جامع و کامل ابلاغی از سوی هیئتوزیران به تاریخ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۸ در زمینه تعرفههای برق در کشور که به دستور وزیر محترم جناب آقای اردکانیان لازم الاجرا گردید، زمینه رانت را محیا نموده و فساد آور بوده و یادآور خاطره دلار چندنرخی است.
سوماً: نرخ ۷ سنتی اعلامشده اجرایی نبوده و عملاً صادرات حامل انرژی برق با نرخ کمتر از این انجام میشود و گاهاً در دریافت پول حاصله نیز مشکلاتی وجود دارد.
چهارماً: مزیت رقابتی کشورمان برای این حوزه با توجه به نرخهای پایینتر برق (حدود ۳ سنت) در کشورهایی مانند آذربایجان و گرجستان و چین و روسیه از بین رفته و درنتیجه وقوع دو سناریو محتمل خواهد بود. یکی کوچ سرمایه از کشور برای فعالیت در این حوزه و دوم زیرزمینی و خانگی شدن این صنعت که زمینه فساد و تضییع حقوق مصرفکننده را در پی خواهد داشت. خطرات خانگی شدن استخراج رمزارزها از قبیل آتشسوزی و نیز عدم امکان کنترل آسان و ارزان تعداد زیادی مشترک نیز مزید بر علت خواهد بود.
پنجماً: با اعمال این تعرفه، فرصت نوسازی و مصرف مازاد برق در کشور در ایام غیر پیک مصرف سال از دست میرود، زیرا پیشنهادهای مقبول فعالین مبنی بر تمایل تولید برق و یا نوسازی صنعت کاملاً عملیاتی است. پیشنهاداتی مانند مشارکت درصدی از درآمد حاصل از استخراج رمزارز در زمینه انرژیهای خورشیدی یا تجدیدپذیر پس از بازگشت سرمایه اولیه آنها یا آزاد گذاشتن قیمت از طریق بورس انرژی که میتواند منجر به علاقه سرمایهگذاری در صنعت زیرساخت برق کشور نیز شود، روی میز است. بازار، خودتنظیم است و راه خود را پیدا میکند.
اگر دولت ایران در حوزه استخراج رمزارز سرمایهگذاری میکرد و تولید این ابزار قدرتمند و غیرمتمرکز و آزاد را انجام میداد (با توجه به انرژیخیز بودن کشور و شرایط سخت فروش حاملهای انرژی در حال حاضر و علاقه مردم ایران به بیتکوین) آیا نمیتوانست از این ابزار برای جذب ریال و انقباض پایه پولی ریال بهره ببرد؟ آیا برای این مقصود حتماً باید ذخایر سکه طلای کشور را در چند برهه به حراج میگذاشتیم؟ آیا میتوان بخشی از آرامش بازار فعلی ارز را مدیون تولید این ابزار تبادل بینالمللی در داخل توسط کارآفرینان و سربازان اقتصادی داخلی دانست که بار نیاز به دلار کاغذی و حواله را از بازار آزاد کم کردهاند؟
طبق اعلام رسمی وزارت محترم نیرو، اتلاف شبکه توزیع برق حدود ۱۰ الی ۱۷ درصد است که همین میزان از مصرف شبکه استخراج رمزارز بیتکوین در کل جهان بیشتر است. البته اتلاف در شبکه توزیع تا حدودی اجتناب ناپذیر است ولی آیا نمیتوان با دخالت دادن فعالینی که انگیزه کافی برای فعالیت دارند، کشور را از ظرفیتهای علمی و عملی سرمایهگذاران بهرهمند کرد؟
برخوردهایی با استراتژی کور و ممنوعیتهای غیرکارشناسانه، زمینه رشد قاچاق و ضایع شدن حقوق همگان و حتی خود دولت را در زمینههای اینچنینی فراهم میکند. لزوم تدوین قوانین بدون رویکرد دستوری و تخریبی در اسرع وقت احساس میگردد؛ اما از طرفی برخوردهای سلیقهای (از اظهار رسمی مبنی بر صنعت شناخته شدن این حوزه توسط دولت تا اطلاق کلماتی مانند سودجویان اقتصادی)، تمایل کارآفرینان را برای مذاکرات و تجمیع زیر یک پرچم را کمرنگ و کمرنگتر مینماید. طبیعتاً در هر زمینهای خلاف وجود دارد و این صنعت نیز مستثنا نیست؛ لذا فعالین این حوزه نیز با انجام فعالیتهای غیرقانونی همانند استخراج با تعرفه کشاورزی مخالف بوده و تمایل دارند با مشخص شدن مقررات این حوزه، با این دست از فعالین که وجهه فعالان کسبوکار استخراج رمزارزها را تخریب مینمایند برخورد قانونی شود. فعالین این حوزه از هرگونه فضای خاکستری و مبهم که زمینه موجسواری افراد خاصی را بیشازپیش فراهم میکند اعلام برائت میکنند. ای کاش به هشدار های مستند کارشناسان درباره فرصت های اقتصادی پیش آمده و مشکلات پیش رو توجه بیشتری میشد.
قطار تکنولوژی در این ایستگاه ایستاده است، تصمیم ماست که سوار شویم یا در پی قطار در حال دویدن بمانیم.
اغتنموا الفرص فانها تمر مر السحاب
(فرصتها را غنیمت بدان که همچون ابر میگذرند)